موفقیت فردی

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

موفقیت فردی

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

عوامل موثرِ موفقیت در کسب و کار

چه عواملی  سبب می‌شود تا بعضی از کسب و کارها موفق شوند و برخی دیگر شکست بخورند؟ چرا برخی از مردم در فرهنگ‌ها و یا مناطق خاص عملکرد بهتری نسبت به افراد دیگر دارند؟ در این مقاله نگاهی به عوامل موثر موفقیت در کسب و کار می‌اندازیم.

تاثیر عوامل فرهنگی بر موفقیت در کسب و  کار

– فرهنگ به الگوها و عقاید مرسوم که تاثیر مهمی در ارزش‌ها، ادراک، ترجیحات و رفتار افراد دارد اطلاق می‌شود. فرهنگ و کسب و کار از بسیاری جهات نقاط ارتباطی دارند.

– افرادی که به صورت سنتی با کسب و کارها عجین هستند گرایشات کسب و کارانه دارند و کارمندی را چیزی محقر می‌دانند.

– فرهنگ کسب و کار، افراد را از محافظه کاری و گرایشات به شغل کارمندی به دور می‌کند.

– فرهنگ مصرف‌گرایی که در آن مردم کالاهای مادی را بیشتر طالب هستند، کسب و کار را حوزه‌ای معرفی می‌کند که در آن درآمد کاسبی بیشتر از کارمندی است.

– افرادی که با شغل‌های استخدامی و یا خدمات دیگر درگیر هستند به فرزندان خود فشار می‌آورند تا شغل امن و ثابت برای خود انتخاب کنند و روح کسب و کار را از همان ابتدای کودکی در خود از بین می‌برند.

– فرهنگ صرفه‌جو که در آن مردم کمتر خرج می‌کنند و بیشتر برای روز مبادا پس‌انداز می‌نمایند، آنها کارآفرینی (نوآوری) را امری پرریسک و پرخطر می‌داند و بر این باور است که عواید شغل ثابت و امن بسیار بیشتر از کسب و کار (کسب درآمد) شخصی است.

تاثیر عوامل سیاسی بر موفقیت در کسب و  کار

آنچه که در زیر بدان‌ها اشاره می‌شود مواردی هستند که محیط سیاسی در کسب و کار تاثیر می گذارد.

– شرایط ناپایدار سیاسی که در آن سیاست‌های دولتی مدام در حال تغییر است، آنها را (کسب و کار)  دلسرد می کند و باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران نسبت به امنیت سرمایه خود واهمه داشته باشند.

– حمایت دولتی برای توسعه اقتصادی از طریق توسعه زیرساخت، تسهیلات، پارک های علم و فناوری و هر آنچه مشوق کسب و کار است.

– مالیات زیاد که می‌تواند سود را کم کند، معمولاً کارآفرینان را دلسرد می‌کند. از طرف دیگر، معافیت‌های مالیاتی مشوق کسب و کارها و استارتاپ‌ها می‌باشد. (مدیریت)

– دسترسی به زیرساخت‌ها و خدمات همگانی همچون جاده‌های خوب، برق، امکانات ارتباطی و عدم وجود فساد و کاغذ بازی برای دسترسی به تسهیلات ذکر شده معمولاً کارآفرینان را تشویق و جذب می‌کند.

– آزادی اقتصادی با قانون‌گذاری مطلوب و موانع کم به منظور راه‌اندازی کسب و کار مشوق کارآفرینان است.

تاثیر عوامل اقتصادی بر موفقیت در کسب و  کار

– اقتصاد عامل بسیار مهمی است که بر کسب و کار (کسب درآمد) مؤثر است.

– قدرت خرید عمومی مردم که با سطح درآمد و رفاه اقتصادی منطقه مشخص می‌شود، نقش مهمی بر موفقیت در کسب و  کار دارد.

– در زمان رکود اقتصادی، با توجه به کاهش قدرت خرید مردم و عدم تمایل به سرمایه گذاری، کسب و کارها با واکنش منفی مواجه می‌شوند.

– در اقتصاد معیشتی بیشتر مردم با کشاورزی درگیر هستند، محصول خود را مصرف می‌کنند و مابقی را با کالاها و خدمات ساده مبادله می‌کنند.

دسترسی به منابع اساسی در راه اندازی کسب و کار

– یکی از عوامل کلیدی و موثر بر راه‌اندازی کسب و کار، دسترسی به منابعی همچون سرمایه، نیروی انسانی، مواد اولیه، زیرساخت و خدمات همگانی است.

– سرمایه برای راه‌اندازی کسب و کار حیاتی است. دسترسی به سرمایه، به کارآفرین اجازه می‌دهد که عوامل دیگر را کنار هم گرد آورده و اقدام به تولید محصول یا خدمت کند. (راه های پولدار شدن)

– اهمیت سرمایه انسانی و کارمندان را نباید نادیده گرفت. هیچ کسب و کاری بدون کارمندان ماهر و متعهد موفق نمی‌شود.

– وجود کسب و کارهای زیاد و متنوع مستلزم دسترسی به مواد خام می‌باشد.

– زیرساخت فیزیکی و خدمات همگانی همچون جاده‌های سالم و با کیفیت، پارکینگ، امکانات ارتباطی و برق، همگی فاکتورهایی اساسی در کارکرد بدون نقص یک کسب و کار هستند.

تاثیر مسائل روانشناختی بر موفقیت در کسب و  کار

با وجود اهمیت تمام موارد بالا، موفقیت در کسب و کار جدید به تیپ شخصیتی کارآفرین برمی‌گردد.

کارآفرین (نوآوری) در حقیقت رهبر و راهبر کسب و کار است (مدیریت استراتژی) و نیاز است تا ویژگی‌های زیر را داشته باشد:

• سخت کوشی و سماجت در کار
• قدرت مدیریت و کاهش خطرهای ریسک (مدیریت)
• قدرت ایجاد و توسعه یک کسب و کار جامع و داشتن نقشه‌های آماده جایگزین (طرح کسب و کار)
• جهت‌گیری قوی که رسیدن به اهداف را آسان می‌کند


منبع: نوآفرینان ثروت آفرین پیشگام

۵ راز موفقیت در کسب و کار از زبان یک میلیاردر

اگر به دنبال چند راز موفقیت در کسب و کار هستید خوب است که از زبان ریچارد برانسون سرمایه‌گذار و صاحب کسب و کار اهل بریتانیا که بیش از ۴۰۰ کمپانی در سر تا سر جهان را تحت مالکیت خود دارد رازهایی را بشنوید.

 او در زمینه‌ی بازرگانی، توریست، هواپیمایی و… فعالیت می‌کند و صاحب تیم Virgin نیز هست. ریچارد برانسون ۵ راز موفقیت در کسب و کار دارد که در ادامه می‌خوانیم. با ما همراه باشید.

اولین راز موفقیت در کسب و کار

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از بازده، ریچارد برانسون معتقد است باید از آنچه که در کار و تجارت به آن می‌پردازید لذت ببرید چون شروع یک کسب و کار یعنی آغاز راه پر فراز و نشیب و پشتکار فراوان بنابراین اگر قرار است که مشکلات فراوانی را در کسب و کار حل کنیم و کسب تجربه کنیم باید از آنها لذت ببریم. او معتقد است زمانی که برای نخستین بار گروه Virgin را تشکیل داده بیشتر از کسب درآمد به فکر ایجاد احساس رضایت و خوشنودی از کسب و کاری که راه انداخته، بوده است.

دومین راز موفقیت در کسب و کار

ریچارد برانسون به افرادی که می‌خواهند کسب و کاری راه‌اندازی کنند توصیه می‌کند که تجارت خود را با پایه و اساس محکم ایجاد کنند او بر این باور است که فرقی بین تجارت در زمینه‌ی خدمات یا صنعت یا تولید نیست بلکه تفاوت اصلی آنها ایجاد تجارتی با پایه و اساس محکم است. شروع یک تجارت چندان سخت نیست اما پایداری و دوام در آن و در نهایت موفق بودن در آن بسیار مهم است. او شرکت‌هایی مثل مایکروسافت، گوگل و اپل را که جزء شرکت‌های قدرتمند هستند به عنوان مثال مطرح می‌کند که توانستند بیش از ۲۰ سال فعالیت مداوم داشته باشند.

سومین راز موفقیت در کسب و کار

ریچارد برانسون همچنین بر این باور است که یک تجارت خوب باید کارمندانی داشته باشد که از کار در آن تجارت احساس غرور کنند. یک کسب و کار خوب باید دارای یک تیم کاری متشکل از اعضایی خلاق، نوآور و با استعداد باشد که از اینکه در تجارت شما مشغول فعالیت هستند به خود ببالند.

چهارمین راز موفقیت در کسب و کار

یک مدیر یا یک کارفرمای خوب بودن لازمه‌ی موفقیت هر کسب و کاری است. ریچارد برانسون معتقد است یک مدیر خوب باید یک شنونده‌ی خوب باشد. او توصیه می‌کند که مدیران باید همیشه خوب بشنوند تا بتوانند تجربه کسب کنند آنها هرگز نباید افراد را مستقیماً مورد نقد و سرزنش قرار دهند دائماً باید از کارمندان و کسانی که برای آنها کار می‌کنند تشکر کنند. برانسون معتقد است که تقدیر و تشکر باعث پیشرفت کارمندان می‌شود. همچنین او معتقد است که اگر کارمندی وظایف را درست انجام نمی‌دهد نباید او را سرزنش یا تنبیه کنید بلکه باید بدانید تیم کاری مثل اعضای یک خانواده است آنها باید به یکدیگر کمک کنند تا بتوانند موفق شوند.

پنجمین راز موفقیت در کسب و کار

برانسون معتقد است که یک مدیر خوب نباید تنها پشت میز خود نشسته و ساعات کاری‌اش را بدون جلسه یا ملاقات با دیگر کارفرمایان و کاسبان دیگر سپری کند. یک مدیر خوب باید دائماً در حال جست و جو و کشف راه‌های جدید برای انجام بهتر کارها باشد خود از نزدیک شرکت‌ها و استراتژی‌های آنها را ببیند خود ریچارد برانسون از سفرهایی که انجام داده و تجاربی که کسب کرده توانسته موفقیت‌های زیادی را به‌دست بیاورد.


منبع: اقتصاد آنلاین

موفقیت چیست و فرد موفق کیست؟

می دانیم که همه برای رسیدن به موفقیت به طور خستگی ناپذیر تلاش می کنند اما به آنچه که در آرزویش هستند دست نمی یابند آیا مسیر موفقیت را اشتباه انتخاب کرده اند؟ هدف و مقصود مشخص و روشنی نداشته اند؟ به توانایی ها و امکانات خود بی توجه بوده اند؟ آیا در نیمه راه پی برده اند که هدف مورد نظر در رسیدن به موفقیت سعادتی به دنبال نخواهد داشت؟ سایت آسمونی در این مقاله مطالب بسیار مفید و کاربردی در مورد موفقت عنوان می کند که در ادامه می خوانید

«موفقیت همراه با حیثیت طلبی به عصبیت ، ناکامی ، محرومیت و ناخشنودی می انجامد.» ماکسول مالتز

موفقیت چیست ؟

چرا همواره از انسانهاى خوشبخت می پرسند: راز موفقیت شما چیست؟

هیچ کس جز خود فرد نمی داند که چقدر موفق است چون موفقیت یک حس درونی است که تا فرد باور نداشته باشد کسی نمی تواند بگوید که او فرد موفقی است. پس به حرف دیگران بی

اهمیت باشید و سعی کنید که به نظر اطرافیان نسبت به خود فقط لبخند بزنید. ببینید کسانی که درباره شما قضاوت می کنند خودشان چگونه هستند و در کجای راه قرار گرفته اند. در مسیر

موفقیت فراز و نشیب ها و چالش های بسیاری است اما باید به آنها بی توجه باشید تا به آنچه می خواهید برسید. یکی از ویژگی های موفقیت داشتن هدف است، با یافتن راههای درست می توان به موفقیت دست پیدا کرد.

بعضى از صاحب نظران موفقیت را مثلثى طلایى می دانند که سه ضلع آن عبارتند از:

  1. نظم و آرامش
  2. برنامه ریزى و دقت
  3. سرعت عمل و زمان شناسى

در حقیقت هر انسانى ناخداى کشتى زندگى خود است و زمانى موفق خواهد بود که خوب فکر کند، تعیین هدف کند، خوب حرکت کند و با تغییرات سازگار شود، خوب برنامه ریزى و عمل کند.

«بیشتر مردم به همان اندازه خوشبخت هستند که خود می خواهند.» آبراهام لینکلن

تعریف موفقیت چیست ؟

موفقیت یعنی پیشبرد تمام فاکتورهای انسان (سلامتی، معنویت، ثروت، آرامش، عشق و خدمت به دیگران)

انسان دارای ابعاد مختلفی است که برای رسیدن به موفقیت باید تمام فاکتورهای خود را پیشرفت دهد یک فرد تنها با پرورش یک بعد وجودی خود موفق محسوب نمی شود بلکه باید تمام

زوایای وجودش را پرورش دهد تا به هدف نهایی خود در زندگی برسد.

انسان باید دارای باورهای مثبت باشد و همیشه خود را فردی ببیند که آرزو دارد باشد. افکار منفی فرد را از رسیدن به خواسته ها و اهدافش دور می کند. این افکار از کودکی درون ذهنمان لانه کرده و ما را به سمتی پیش می برد که نمی خواهیم.

successful2 موفقیت چیست و فرد موفق کیست؟وقتى باور انسان به موفقیت مثبت باشد، انسان از مواهب زیر برخوردار مى شود:

الف) نوع نگاهش به زندگى مثبت می شود.

ب) حرکت، فعالیت و تلاش خود را با برنامه ریزى همراه می کند.

ج) با شکست هاى جزئى در سر راهش ناامید نمی شود.

د) همواره براى رسیدن به موفقیت و پیروزی بیشتر فعالیت می کند.

یک شخصیت موفق از ۷ جزء تشکیل شده :

۱- موقعیت شناسی

لازم است بدانید کار انسان شبیه کار دوچرخه است. تعادل دوچرخه تا زمانی حفظ می شود که در یک جهتی حرکت کند. اشکال برخی انسانها این است که می خواهند بدون حرکت و بدون مقصد تعادل خویش را حفظ کنند و برای همین است که احساس تزلزل می کنند

باید برای خودتان هدف با ارزشی تعیین کنید و مهم تر از آن طرحی برای دستیابی به آن هدف بریزید. ببینید به دنبال چه می گردید. به آینده فکر کنید و از گذشته دست بردارید اینطوری جوان و شاداب می مانید. بی هدف حتی جسم هم وظایف خودش را درست انجام نمی دهد وقتی هدف ندارید در واقع زندگی نمی کنید شما بجز هدفهای شخصی به اهداف غیر شخصی هم نیاز دارید مثل کمک کردن به دیگران

۲- تفاهم

اغلب ناکامیهای ما در روابط انسانی حاصل سوء تفاهمات است و برای برخورد موثر با مسائل باید از ماهیت واقعی آن اطلاع داشت. ما با توجه به مجموعه ای از واقعیات یا شرایط انتظار داریم که دیگران هم مثل ما واکنش یا حساسیت نشان دهند ولی فراموش نکنید که هر انسانی با توجه به تصاویر ذهنی خودش نسبت به مسائل واکنش نشان می دهد. اغلب اوقات واکنش یک فرد نسبت به شما بخاطر اذیت و آزار و بدخواهی نیست بلکه به این دلیل است که آن فرد وضعیت را جور دیگری درک می کند اگر اینگونه به افراد و واکنش آنها نگاه کنید سطح تفاهم در روابط شما بالا خواهد رفت

ما تا حقیقت را درک نکنیم نمی توانیم واکنش مناسبی نشان دهیم باید بتوانیم حقیقت را ببینیم و آنرا چه خوب چه بد قبول کنیم. بسیاری از ما این اشتباه فاحش را انجام می دهیم که تقصیرات و اشکالات خود را نمی پذیریم حتی قبول نمی کنیم که جانب اشتباه را گرفته ایم قبول نمی کنیم که شرایط به غیر از آن چیزی است که ما دوست داریم و خود را فریب می دهیم و چون حقیقت را نمی شناسیم نمی توانیم حرکت مناسبی انجام دهیم

 ۳- شجاعت

داشتن هدف و درک شرایط کافی نیست، شجاعت عمل لازم است. تنها با عمل کردن می توان اهداف ، امیال و باورها را به حقیقت تبدیل کرد. اصولا در این دنیا چیز ۱۰۰ % مطمئن وجود ندارد. تفاوت میان آدم موفق و غیر موفق در زمینه نقطه نظر ها و توانائیها نیست مسئله شهامتی است که انسان موفق روی نقطه نظرهای خودش نشان می دهد خطرات حساب شده را می پذیرد و دست به عمل می زند

بی تحرکی و دست روی دست گذاشتن انسان را در مواجهه با مسائل عصبی و ناتوان می کند اگر آنقدر صبر کنیم و دست روی دست بگذاریم تا از نتیجه کاری مطمئن شویم هرگز قدمی برنخواهیم داشت.  هر کاری که بکنید احتمال اشتباه در آن هست

successful1 موفقیت چیست و فرد موفق کیست؟۴- خیرخواهی

شخصیت های موفق به سایرین هم اهمیت می دهند و برای هم نوعانشان احترام قائل می شوند با دیگران همانطور که زیبنده انسانهاست رفتار می کنند. وقتی نسبت به سایرین احساس خیرخواهی بیشتری می کنیم بدون استثنا نسبت به خودمان هم خیرخواه تر می شویم یکی از بهترین شیوه های مبارزه با احساس گناه و تقصیر این است که گناه را به گردن سایرین نیندازید. کسی که شخصیت موفق دارد نسبت به سایرین احساس خیرخواهی می کند مردم البته که مهم هستند و نمی توانید با آنها مانند اشیاء بی جان روبرو شوید اما برای اینکه بتوانید خیرخواهی را در خودتان افزایش دهید ۳ کار می توانید انجام دهید

–   سعی کنید با درک حقیقت درباره مردم ارج و قرب آنها را نزد خود بالا ببرید و فراموش نکنید که مردم بنده خداوند هستند

–   به خودتان فرصت دهید کمی درباره احساسات ، نقطه نظرها ، امیال و نیازهای سایرین فکر کنید

–   مردم را مهم بدانید و با این روحیه با آنان برخورد کنید. بدانید رفتاری که نشان می دهید با احساس شما رابطه مستقیم دارد

 ۵- مناعت

از میان تمامی پستی و بلندیهایی که در زندگی وجود دارد نداشتن مناعت نفس کشنده تر از همه و غلبه بر آن از هر کاری دشوارتر است. علتش این است که چاله را به دست خودمان کنده ایم. قبول کرده ایم که ” فایده ای ندارد “، ” این کار از دست من ساخته نیست “. خیلی ساده باید در ذهن خود فرو کنیم که دست کم گرفتن خویش ، فروتنی و شکسته نفسی نیست، عیب و گناه است. شخصی که به اندازه کافی مناعت نفس دارد نسبت به دیگران احساس دشمنی نمی کند. به زور در صدد اثبات چیزی بر نمی آید. حقایق را واضح تر می بیند

حالا سوال این است که برای بهبود مناعت خود چه کنیم ؟ تصویر ذهنی انسانهای شکست خورده و بی ارزش را فراموش کنید – مفهوم کلمه مناعت این است که قدر و ارزش خود را می دانید – و قدر ارزشهای خود را دانستن خودبینی نیست مگر اینکه گمان کنید که خودتان آفریدگار خویش هستید. بزرگترین راز کسب مناعت این است که از مردم قدردانی بیشتری بکنید. برای فرد فرد مردم احترام قائل شوید زیرا همه انسانها بندگان خداوند هستند بنابراین موجود باارزشی به شمار می روند و عجیب آنکه مناعت خود شما با این روحیه بالا می رود

۶- اعتماد به نفس

اعتماد به نفس با تجربه کردن موفقیت ایجاد می شود وقتی کاری را برای نخستین بار شروع می کنیم از نتیجه اش آنقدرها اطلاعی نداریم علتش این است که موفقیت را تجربه نکرده ایم و باید بدانید که موفقیت تولید موفقیت می کند و حتی یک موفقیت کوچک قدمی برای موارد بعدی است و شما هم می توانید از این روش ساده برای کسب اعتماد به نفس استفاده کنید

روش دیگر ایجاد عادت یادآوری موفقیتها و فراموش کردن ناکامی های گذشته است در حالیکه بسیاری از افراد موفقیتهای گذشته را فراموش می کنند و شکستها را در خاطر نگه می دارند و در نتیجه اعتماد به نفس را از بین می برند

اما راه حل چیست ؟ برای پیروز شدن از اشتباهات پند بگیرید و بعد اشتباه را از ذهن بیرون کنید موفقیتهای گذشته را بخاطر آورید و آنها را برای خودتان تصویر کنید هر کس بالاخره برای یکبار هم که شده موفقیت را تجربه کرده است

 ۷- خود پذیری

تا انسان خود را نشناسد به خوشبختی واقعی نمی رسد. مفلوک ترین انسانها آنهایی هستند که همه سعی شان بر این است که خود و دیگران را به قبول چیزی جز آنچه که هستند مجاب کنند. بی جهت خودتان را جز آنچه هستید نشان ندهید. همین هستید که هستید.

اغلب ما بهتر ، قوی تر و شایسته تر از آن هستیم که می پنداریم. با ایجاد تصویر ذهنی بهتر ، توانایی ، استعداد و قدرت جدیدی در خودتان ایجاد نمی کنید شما همه اینها را دارید و در واقع فقط آنها را مورد استفاده قرار می دهید.

خودتان را آنطور که هستید قبول کنید با تمام تقصیرها ، نقاط ضعف ، نواقص و نقاط قوت شروع حرکت شما باید از اینجا باشد. نواقص خویش را تحمل کنید. اطلاع از کمبود ها لازم است ولی خودتان را بخاطر این کمبود ها تکفیر نکنید.

میان خویش و رفتارتان فرق بگذارید. چه غم که کامل نیستید خودتان را ناراحت نکنید خیلی چیزها دارید و همه مثل شما هستند هر کدام که جز این تظاهر می کنند خودشان را گول می زنند


منبع: آسمونی

آنچه را که می خواهید چگونه به دست می آورید؟

برای به دست آوردن موفقیت شخصی، شاد بودن کافی نیست.

وقتی واقعاً بیشتر می‌خواهید، آن را به دست می‌آورید. افرادی که افزون‌طلب نیستند به خود اجازه بیشتر خواستن نمی‌دهند. در بعضی موارد آنها ممکن است از فکر داشتن بیشتر خوششان بیاید، ولی آنها به خود زحمت نمی‌دهند و مشتاق نیستند. برای داشتن موفقیت بیرونی، باید به قدری اشتیاق داشته باشیم که وقتی آن را به دست نمی‌آوریم، آزرده شویم. در عین حال باید بیاموزیم چگونه آزردگی‌مان را رها کرده، خود را شفا دهیم به طوری که شادی درونی را نیز تجربه کنیم. در حالی که با امواج اجتناب‌ناپذیر درماندگی، ناامیدی، نگرانی و سایر احساسات منفی روبه‌رو هستیم که با آرزوی موفقیت بیرونی می‌آید، همواره باید قادر باشیم لذت، عشق، اعتماد و صلح درونی را به دست آوریم.

 

این بینش روشن می‌سازد که چرا افراد بسیاری که به درجات بزرگی از موفقیت شخصی رسیده‌اند شروع‌های معمولی داشته‌اند. بسیاری از آنها در زمان کودکی، فقیر، محروم یا حتی یتیم بوده‌اند.

 

آنها راه سخت شاد بودن را کمتر آموختند ولی به خواستن بیشتر ادامه دادند. داستان‌های بی‌شماری نقل می‌شود از افرادی که چگونه موفق شده‌اند یا اینکه چگونه به خواسته‌هایشان رسیده‌اند و سرانجام بعضی‌ها سقوط کرده و خیلی سست شده‌اند و در زندگی و شغل آنها رکود حاصل شده است. پس از رسیدن به موفقیت بیرونی، «زندگی خوب» آنها از تولید خلاقیت یا جذب موفقیت بازمی‌مانند چون این افراد تماس با آرزوهایشان را دیگر از دست می‌دهند.

 

آنها یا به آرامی سقوط می‌کنند یا متوقف می‌شوند ولی همه افسرده باقی نمی‌مانند. بعد از سقوط کامل و از دست دادن همه چیز، اغلب افراد به عقب برمی‌گردند آنها با علاقه‌مندی نسبت به خواسته‌هایشان دوبار به‌ پا می‌خیزند.

 

شکست‌هایشان را رها می‌سازند، یاد می‌گیرند که چگونه با کم شاد باشند و یکبار دیگر برای رسیدن به خواسته‌هایشان شرایط مناسب فراهم می‌آورند.

بااحساس درد از دست دادن همه چیز، آنها آرزوهایشان را برای جذب و ایجاد موفقیت بیرونی تقویت می‌کنند. همچنان که همه چیزشان را از دست می‌دهند.


منبع: بیتوته

چگونه موفقیت را به دست بیاوریم؟

چگونه موفقیت را به دست بیاوریم؟

موفقیت یک نوع حس داخلی است که تا شخص باور نداشته باشد کسی نمی تواند بگوید که او فرد موفقی است.یکی از ویژگی های موفقیت هدفمندی است ,با یافتن راههای درست می توان به موفقیت دست پیدا کرد. به گفته آبراهام لینکلن:"همه مردم همان اندازه خوشبخت هستند که خود می خواهند."

بعضی از صاحب نظران باور دارند موفقیت مثلثی طلایی است؛ مثلثی که سه ضلع آن عبارتند از

1. نظم و آرامش
2. برنامه ریزی و دقت
3. سرعت عمل و وقت ‏شناسی

پرمودیترا می ‏گوید:«حتی یک شرکت یا مرکز موفق امتداد سایه یک مدیر موفق است» در حقیقت هر انسانی ناخدای کشتی زندگی خویش است و زمانی موفق خواهد بود که خوب بیندیشد، خوب حرکت کند، خوب با تغییرات سازگار شود، خوب برنامه‏ ریزی و خوب عمل کند.
ویلمام جیمز می گوید بزرگ‏ ترین کشف نسل ما این است که انسان میتواند با تغییر دادن دید خود زندگی ‏اش را تغییر دهدما امروزه اغلب در شرایط شتاب هستیم و سعی داریم مسائل را حل کنیم؛ اما در واقع بر شدت آن‏ها می‏افزاییم. از آن جا که همه چیز را مسئله مهمی می‏دانیم، از یک درام به سراغ درامی دیگر می‏رویم و بعد از مدتی به تدریج باور می‏کنیم که همه چیز مسئله بزرگی است. به این مهم توجه نمی‏کنیم که طرز برخورد ما با مسائل روی چگونگی حل آن‏ها تأثیر می‏گذارد. ما باید بیاموزیم که با مسائل راحت‏تر برخورد کنیم. اگر این نکته را بیاموزیم، مسائلی که حل ناشدنی به نظر می‏رسند راحت‏تر و بی‏اهمیت‏تر به نظر خواهند رسید و حتی مسائل بزرگتر و به راستی استرس‏آمیز به قدر سابق انسان را ناراحت نمی‏کنند.
خوشبختانه به گونه‏ای دیگر نیز می‏توان با زندگی روبرو گشت؛ روشی ملایم‏تر که زندگی را ساده‏تر و اشخاص را سازگارتر می ‏سازد. لازمه زندگی راحت‏تر و ملایم‏تر این است که عادت‏های کهنه را با واکنش‏های جدید عوض کنیم. عادات جدیدتر سبب می‏شوند زندگی رضایت بخش‏تر و سرشارتری داشته باشیم.


منبع: من میتونم