در مقاله قبل ۵ مورد از اصول هدف گذاری برای داشتن یک زندگی موفق و هدفمند را با یکدیگر مرور کردیم. در این مقاله می خواهیم در ادامه چند اصل هدف گذاری دیگر را برای شما کاربران گرامی گوشزد کنیم که بدون رعایت چند اصل هدف گذاری قادر نخواهید بود به اهدافتان در زندگی خصوصی و شغلی دست یابید. تا انتهای مقاله با ما همراه شوید تا چندی اصل هدف گذاری را یاد بگیرید.
برای دستیابی به هدف یکی از مهم ترین اصول، اصل اعتماد و عمل کردن است. برای دست یابی به هم هدفی باید به خود و عملکردتان ایمان داشته باشید. باید از موفقیت خود در پایان دوره مطمئن باشید. حتی اگر ذره ای به عدم موفقیت خود شک دارید ممکن نیست بتوانید به اهدافتان دست یابید. کمی ایمان به موفقیت و اعتماد به خود به همراه عملکرد سریع و بی عیب و نقص معجزه می کند. وقتی طرحی به ذهنتان می رسد آنقدر به خود و قابلیت هایتان اعتماد دارید که مطمئن هستید در نهایت موفق خواهید شد، دست دست نکنید. وقفه افتادن بین تصمیم تا عمل، خود می تواند موجب عدم کامیابی در این مسیر شود. پس اعتماد و ایمان به خود و همچنین عملکرد سریع و بی وقفه یک اصل هدف گذاری بسیار مهم است، بنابراین برای رسیدن به اهدافتان همیشه به خود ایمان داشته باشید و با سرعت عمل کنید.
منظور ما از میراث زندگی مسائل مادی نظیر ملک و املاک، حساب های بانکی، پول و طلا نیست. البته لازم به ذکر است موارد قید شده نیز در موفقیت خیلی از افراد نقش به سزایی دارا هستند ولی منظور ما از میراث زندگی ارزشمند ترین هدیه ای است که به خیلی از ما ارزانی داشته شده است. خانواده، این میراث ارزشمند زندگی. یک اصل هدف گذاری بسیار مهم برای هر یک از ما خانواده است. خانواده ای که با خوشحالی ما شاد می شوند و با ناراحتی ما غمگین.
اگر از خیلی از افراد موفق بپرسیم انگیزه شما از موفقیت تجاری چه بود، اکثرشان پاسخ می دهند خوشبختی خانواده مان. پس خانواده می تواند یکی از مهم ترین اصول هدف گذاری در زندگی ما به شمار آید. ما تلاش می کنیم تا خانواده مان از نظر مالی بی نیاز باشد، تا بتوانیم با فراهم کردن نیازهایشان لبخندی به روی لبانشان بیاوریم.
خانواده ای که با آنها رویا می بینیم، با آنها گریه می کنیم، می خندیم، دعا می کنیم، با آنها به آینده امیدواریم. اگر شما هم همچین خانواده ای دارید مطمئناً می توانید در مسیر دستیابی به هدف موفق شوید چون مهمترین انگیزه برای رسیدن به هدف را دارا هستید. خوشبختی خانواده.
هیچوقت زمانتان را به مدت زیاد صرف ماندن در کنار رهبرانی که به شیوه ای خلاف شیوه شما در زندگی عمل می کنند ننمایید.
اگر قرار است از کسی پیروی کنید بهتر است رهبری را انتخاب کنید که افکار و اعمالش با اعتقادات شما در زندگی و کسب و کار هم جهت باشد. در غیر این صورت اگر بخواهید بخاطر صحبت های فردی که به رهبری انتخابش کرده اید و با شما هم جهت نیست، مسیر خود را تغییر دهید یعنی اصل اعتماد را نقض کرده اید و به خود ایمان ندارید و طبیعتاً وقتی به خودتان و شیوه تفکرتان ایمان نداشته باشید هرگز در هیچ هدفی موفق نخواهید بود.
افراد خشمگین و عصبانی با خودشان هم خشمگین هستند. افرادی که با دیگران خصومت دارند، مطمئناً خودشان را نیز دوست ندارند. افراد دقیقاً همان طور که فکر می کنند با دیگران رفتار می کنند. کسی که خود را دوست دارد و به شخصیت خود علاقمند است، مشکلی با دوست داشتن سایر افراد ندارد. کسی که قادر است دیگران را ببخشد، شخصی بخشنده است که قبل از همه مردم خود را بخشیده و به خود علاقمند است.
اگر در زندگی فردی خشمگین و کینه ای هستید از همین الان این عادات ناپسند خود را کنار بگذارید. خشم، کینه، نفرت و سایر احساسات منفی موجی در وجودتان ایجاد می کند که نظام باورها را دچار اختلال می کند. اگر همچین فردی هستید و برای دستیابی به هدف هم تلاش می کنید بهتر است بی جهت خود را خسته نکنید، چون تا زمانیکه احساسات مثبت وجودتان را فرا نگیرد کائنات شما را شایسته وفور نعمت، فراوانی و دستیابی به اهدافتان نمی بیند.
یک اصل هدف گذاری که بسیار اهمیت دارد اصل باور و اعتقاد قلبی است. هر هدفی که در ذهن دارید باید به آن باور داشته باشید. باید به طوری آن را لمس کنید که انگار همین حالا رویایتان برآورده شده است. بدون باور و نظام باورها هیچ هدفی قابل دستیابی نیست. هدفتان را با تمام جزئیاتش باور داشته باشید و بخاطر دستیابی به هدف (حتی پیش از دستیابی) سپاسگزار باشید.
اگر با هر بار شکست از رسیدن به هدف منصرف شده و از ادامه تلاش دست می کشید، هرگز قادر نخواهید بود زندگی موفق را تجربه کنید. در این صورت مثل پرنده ای هستید که از شاخه ای به شاخه دیگر می پرد بدون اینکه به فکر سرپناهی برای زمستان و فصل سرد خود باشد. به خاطر داشته باشید شاید فقط یک بیل دیگر تا رسیدن به گنج باقی مانده باشد پس هیچوقت از ادامه راه در مسیر دستیابی به اهدافتان کناره گیری نکنید.
امیدواریم آشنایی با این چند اصل هدف گذاری توانسته باشد حتی کمی شما را در ادامه مسیر دستیابی به اهدافتان دلگرم کند. شما چه پیشنهادی برای هدف گذاری و رسیدن به هدف دارید؟
منبع: سیف آبادی
امروز می خواهیم با هم چند مورد از اصول هدف گذاری را مرور کنیم. در واقع بدون اعمال این اصول هدف گذاری در زندگی، ما نخواهیم توانست زندگی هدفمند و موفقی را تجربه کنیم. تا پایان مطلب با ما همراه شوید تا اصول هدف گذاری را شناخته و از این پس اینها را سرلوحه زندگی تان قرار دهید.
یکی از مهمترین اصول هدف گذاری این است که درک کنید هیچ گاه برای تلاش و دستیابی به هدف دیر نیست. خیلی از ما در سنین نوجوانی اهدافی را مد نظر داریم و دوست داریم تا سی سالگی تمامی این اهداف را بدست آوریم. وقتی به سن سی سالگی می رسیم می بینیم شاید به بسیاری از اهدافمان دست نیافته ایم. خب در اینجا آیا باید از ادامه ی راه منصرف شویم؟ مسلماً خیر. ما تا زمانی که زنده هستیم باید اصل را بر سلامتی و ثروت گذارده و اهدافمان را دنبال کنیم. چند روز پیش در جایی خواندم که پیرزنی هفتاد و چند ساله علم برنامه نویسی را با استفاده از فایل های آموزشی یاد گرفته و اولین برنامه کامپیوتری خود را نوشته و عرضه کرده که تا به حال بیش از ۴۰٫۰۰۰ دلار فروش داشته. اگر این بانو این چنین سفت و سخت هدفش را دنبال نمی کرد احتمالاً سر از سرای سالمندان در می آورد. پس ما هم می توانیم تا وقتی زنده هستیم با تکیه بر سلامتی و ذهن ثروت ساز خود اهدافمان را دنبال کنیم.
یکی از اصول هدف گذاری که می تواند شما را برای رسیدن به هدف دلگرم کند اصل شادی است. شادی، خوشبختی، همبستگی با دوستان و اعضای خانواده موجب می شود فردی مثبت تر باشید و افراد مثبت و خوشبین در بدترین شرایط هم قادر خواهند بود اهداف خود را دنبال کنند.
برای دستیابی به هدف باید مقاوم باشید. شما نمی توانید در عرض یک روز یا یک هفته هیچ کدام از اهدافتان را جامه ی عمل بپوشانید. به خاطر داشته باشید قبل از هر آسانی یک دشواری و پیش از هر گشایش یک مانع وجود دارد. بنابراین باید در این راه مقاومت کنید و ادامه دهید و ادامه دهید و ادامه دهید. همیشه به دست آوردن هر هدفی تاوانی دارد و ما برای رسیدن به اهدافمان باید وقت، هزینه و دانشمان را صرف کنیم.
بارها و بارها برای هر یک از ما پیش آمده که در مسیر رسیدن به هدف احساس کنیم کوهی بسیار بزرگ یا دره ای بسیار عمیق پیش رویمان قرار دارد و هیچ راهی برای رد شدن از این کوه یا دره و رسیدن به نقطه امن وجود ندارد.
اما جایی در اعماق دره یا در نوک قله بارقه امیدی روشن می شود و زمزمه ملایمی به گوش می رسد که می گوید از ادامه راه منصرف نشو، به مسیرت ادامه بده. تو باید همین الان بلند شوی و از این راه دشوار عبور کنی.
این نور امید که به ما انگیزه می دهد می تواند تصویری از هدف و برآورده شدن آرزویمان باشد. هر گاه در نیمه راه منصرف شوید نتیجه کار را در ذهنتان مجسم کنید، حتماً با انرژی و انگیزه زیادی به مسیرتان ادامه خواهید داد.
از مهمترین اصول هدف گذاری تفکر مثبت است. بزرگترین چالشی که در زندگی با آن مواجه هستید این است که کنترل افکارتان را به دست بگیرید. ذهن به خودی خود به سمت افکار منفی گرایش دارد، شاید توجه کرده باشید که معمولاً افکار منفی بیشتری را در ذهن می پروریم. افکاری نظیر عدم موفقیت، حسادت، غم و اندوه، افسردگی، نفرت و…. اگر ذهنتان پر از افکار منفی است و با این حال فکر می کنید می توانید به اهدافتان دست یابید سخت در اشتباهید. این افکار منفی تمامی انرژی های منفی کائنات را به سمت شما سرازیر می کنند و با وجود این انرژی های منفی شما هرگز قادر نخواهید بود به اهدافتان دست یابید. برای رسیدن به هدف باید فقط و فقط مثبت اندیش باشید. باید جوری باشید که از هیچکس عصبانی و دلخور نشوید، نسبت به هیچکس احساس حسادت یا تنفر نکنید، غم و اندوه و افسردگی را به خود راه ندهید. فقط و فقط مثبت اندیش و خوش بین باشید و پس از مدتی خودتان معجزه این افکار مثبت را با چشم خواهید دید.
اگر بخواهید دنیا را تغییر دهید هیچوقت در زندگی آرامش نخواهید داشت و نمی توانید به کوچکترین اهداف خود نیز دست یابید، باید دنیا و مردم را همانطور که هست بپذیرید و نسبت به همه چیز حس خوبی داشته باشید.
منبع: سیف آبادی
افراد موفق در هر عرصه و حوزه ای که باشند، اغلب وقتی راجع به راز و رمز موفقیت شان از آنها سوال می کنید، از تلاش و پشتکار خود به نیکی یاد می کنند و به نوعی موفقیتشان را مدیون این پشتکار و پیگیری می دانند.
به گزارش بانکی دات آی آر، شاید برای خیلی ها باور کردنی نباشد که افراد موفق و ستارگانی چون مایکل جردن، تیم کوک، مارسیا میر و امثال آنها چه مراحلی را طی کرده اند که به اینجا رسیده اند و حالا از آنها به نیکی یاد می شود.
آنچه مسلم است اینکه این افراد سختی های زیادی را متحمل شده اند تا جایگاه فعلی شان را به دست آورند:
1. مایکل جردن
کمتر کسی است که اهل ورزش و به ویژه بسکتبال باشد و نام مایکل جردن ستاره لیگ حرفه ای بستکتبال آمریکا را نشنیده باشد. او اما به این سادگی ها به جایگاه امروز نرسیده است.
زمانی که مایکل به تازگی وارد لیگ حرفه ای شده بود، کیفیت پرتاب هایش چندان جالب نبود، اما او برای برطرف کردن این مشکل دست روی دست نگذاشت و در فصل تعطیلات لیگ روزانه صدها پرتاب انجام می داد تا بالاخره توانست به جایگاه ایده آل و مورد نظرش برسد.
2. هوارد شولتز
مدیر عامل استارباکس هم تلاش زیادی کرده که استارباکس به بزرگترین کافی شاپ زنجیره ای در سراسر جهان تبدیل شود.
او از آن جمله مدیرانی نبود که ستاره سهیل باشند و اصولا و اساسا نتوان آنها را پیدا کرد، بلکه برعکس ساعت 6 صبح سر کارش حاضر می شود تا 7 شب هم به کار ادامه می دهد. همین پیگیری ها امروز استارباکس را به این جایگاه رسانده است.
3. مارک کوبان
مالک تیم بستکتبال دالاس ماوریکز آمریکا از همان دوران کودکی به این فکر می کرد که روزی آنقدر پول داشته باشد که روی مبل لم داده، پایش را روی پای دیگران بگذارد و از زندگی لذت ببرد.
او که در کودکی کیسه زباله می فروخت، پس از اینکه درابتدا وارد عرصه تکنولوژی شد، کم کم به بسکتبال، رشته مورد علاقه اش روی آورد و حالا صاحب تیم دالاس ماوریکز است.
4. جفری ایملت
مدیرعامل جنرال الکتریک هم دست کمی از سایر همتایانش ندارد و 100 ساعت کار کردن در هفته به مدت 24 سال او را به این جایگاه رسانده است.
او همواره سعی کرده است تا با چالش های پیش رویش در بیزینس به درستی برخورد کند و با وقت گذاشتن روی آنها راه چاره را پیدا کند.
5. تیم کوک
نسشتن روی صندلی استیو جابز فقید کاری است که از هر کسی برنمی آید، اگرچه در طول دقیقا یک سالی که از مرگ مدیرعامل پیشین اپل می گذرد، این شرکت اقتدار زمان جابز را نداشته است، اما این دلیل بر بی کفایتی امثال کوک نیست.
او از وقتی مدیرعامل اپل شده، راس ساعت 4:30 صبح برای کارمندانش ایمیل ارسال می کند. وی همچنین اولین کسی است که پا به شرکت می گذارد و آخرین کسی است که آنجا را ترک می کند.
6. کارلوس گوسن
گوسن مالک دومین شرکت بزرگ خودروسازی در دنیاست و طبیعتا تفاوت هایی با دیگران دارد که بر این مسند تکیه زده است. او در طول هفته 65 ساعت کار می کند و هر ماه 48 ساعت را در حال پرواز و بر فراز آسمان است.
او طی یک ماه اندیشه ای را شرکتش پیاده کرد که باعث صرفه جویی در این شرکت شد، اندیشه ای که از نطر خیلی ها جامه عمل پوشاندن به آن امری غیرممکن بود.
7. ونوس و سرنا ویلیامز
خواهران ویلیامز که تنیس زنان دنیا را به تسخیر خود در آورده اند، بیشترین وقت از عمر خود را دز زمین تنیس گذرانده اند.
آنها در اوج جوانی و روزهایی که باید مثل همسالان خود بیش از هر چیز فکر تفریح باشند، هر روز راس ساعت 6 صبح از خواب بیدار شده و عازم زمین تنیس می شده اند. بعد از مدرسه هم تنیس مهمترین فعالیت روزانه این دو خواهر بود.
8. ماریسا مایر
مدیرعامل جدید یاهو را بیش از هر چیز با برنامه ریزی ها و استقامتش می شناسند. او زمانی که در گوگل بود، 130 ساعت از کل 168 ساعت هفته را در محل کار سپری می کرد و حتی گاهی پشت میزش می خوابید!
حتی کسانی که از او انتقاد می کنند، اذعان دارند که او 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته را کار می کند.
9. کوبه برایانت
ستاره تیم بسکتبال لس آنجلس لیکیرز هم از جمله کسانی است که به معنای واقعی کلمه نشان داد در ناامیدی بسی امید است.
پس از اینکه یکی از انگشت هایش شکست و از حالت طبیعی خارج شد، به جای کنار گذاشتن بسکتبال و خانه نشینی، تکنیک پرتاب ها و شوت هایش را کاملا عوض کرد و مطابق با شرایط جسمی اش توانست تکنیک نویی را برای اینکار ایجاد کند.
10. ایندرا نویی
خانم نویی که حالا قدرتمندترین زن در عرصه تجارت محسوب می شود و برند شرکتش هم ارزشمندترین برند در سراسر دنیاست، روزگاری که درحال تحصیل بود، کار خود را از ساعت 5:30 صبح به عنوان منشی آغاز می کرد تا بتواند خرج خودش را بدهد.
او حالا هم دست از کار نکشیده و ساعت 7 صبح سر کارش حاضر می شود و کمتر پیش می آید که زودتر از 8 شب محل کارش را ترک کند.
منبع: بانکی
کار آفرین هستید؟ آیا میدانید کارآفرینان موفق با چه مشکلاتی روبرو هستند؟
راهاندازی کسب و کاری پر سود که در آن رئیس خودتان باشید، رؤیایی دلپذیر است، اما در واقع محقق ساختن این رؤیا آنقدرها که بهنظر میرسد آسان نیست.
به گزارش آلامتو به نفل از ماهنامه معیشت؛ برخی از بزرگترین و موفقترین کارآفرینان جهان، برای دستیابی به آرزوهای خود مسیر دشواری را پیمودهاند. آنها سخت تلاش کردهاند و تنها پس از سالها کوشش به موقعیتی باثبات و موفق رسیدهاند.
در این بخش، گفتههای آنها را درباره سختترین بخش از کارشان ذکر کردهایم تا با خواندن آنها، اراده شما برای رسیدن به قلههای موفقیت دوچندان شود و بدانید که این چهرههای مشهور نیز با سعی و تلاش سخت به موقعیت کنونی دست یافتهاند.
مالک بزرگترین شبکه اجتماعی جهان و یکی شناختهشدهترین کارآفرینان معاصر معتقد است که موفقیت بهصورت حاضر و آماده بهدست نمیآید: «وقتی کارم را شروع کردم، نمیخواستم شرکت بزرگی ایجاد کنم و چیزی هم در اینباره نمیدانستم.
آنچه مرا به این مسیر سوق داد توجه به روابط میان مردم بود و اینکه شبکهای برای آسانتر شدن این ارتباطات ایجاد کنم». این بیتجربگی باعث دردسر زیادی برای او شد و تنها پس از تلاش بسیار موفق به رفع آن گردید.
مؤسس گوگل به خوبی از قوتها و ضعفهایش آگاه است و میداند که با تلاش در کمپانی گوگل چیزهای زیادی را از دست داده است. چراکه در زندگی یک کارآفرین، زمان زیادی صرف کار میشود و طبیعی است که امور دیگری در این فرآیند آسیب میبینند. او یکی از بخشهای دشوار کارش را مدیریت نیروهای کمپانی خود میداند. اینکه باید به خوبی آینده را تصویر کرد، شناخت درستی از صنعت آیتی داشت و فعالیتهای پرسنل را در مسیر تحقق اهداف هدایت کرد. این فرآیند آنقدر تخصصی و پیچیده است که کارآفرینان جوان به سختی از پس آن برمیآیند و گاه به ساعتهای متمادی کار نیاز دارند.
مؤسس دیگر گوگل به نکته جالب توجهی اشاره کرده است. اینکه موفقیت ناگهانی و جاری شدن سیلی از تقاضا برای محصول یا خدمات شما نیز ممکن است باعث دردسر شود. بهطور مثال، شرکت گوگل ناچار است برای میلیونها جستجوی روزانه آمادگی داشته باشد و زیرساختهای آن را فراهم سازد.
این کار نیازمند توجه و تلاش بسیار است و اندکی کوتاهی در جلب رضایت مشتریان باعث تضعیف جایگاه مجموعه و از بین رفتن دستاوردها خواهد شد. از اینرو، کارآفرینان جوان باید پس از موفقیت اولیه نیز هوشیار باشند و به تلاش خود بیفزایند.
مدیر عامل فقید اپل اغلب به سبب تمرکز و پشتکارش مشهور است، اما این کار همیشه آسان نیست. چراکه یکی از اهداف اصلی او در اداره مجموعه اپل و تولید محصولات، سادگی آنها بوده است. به گفته جابز، تولید محصولی ساده در اغلب موارد دشوارتر و پیچیدهتر است و به همین دلیل، به تفکر و برنامهریزی وسیعتری نیاز دارد.
پیشنهاد امروز
فردی که شرکت عظیمی چون مایکروسافت را اداره میکند به خوبی از ارزش و اهمیت ابداعات جدید آگاه است. او معتقد است که در اداره کسب و کارهای عظیم استفاده از تکنولوژی اهمیتی حیاتی دارد و سلاحی استراتژیک است.
اما همین عامل برتریبخش ممکن است در کسب و کارهای کوچک دردسر ایجاد کند. به این معنا که مجموعههای محدودی که دامنه کاری کوچکی دارند، با استفاده بیش از اندازه از ابزارهای تکنولوژیک بیشتر به خود آسیب میزنند.
مؤسس شرکت اوبر به کارآفرینان توصیه میکند که مهار احساساتشان را در دست داشته باشند. اغلب کسانی که دست به ابداعات تازه میزنند، افرادی جسور و شجاعاند که عواطف قوی آنها در مسیر ایجاد امور جدید عمل میکند. اما اگر نتوانند این تمایلات را به خوبی کنترل کنند، به سرعت آسیب خواهند دید و نتیجه جالب توجهی به دست نخواهد آورد.
شاید باورش سخت باشد که یکی از موفقترین نویسندگان جهان اینقدر به شکست فکر کند، اما این مسأله واقعیت دارد. او در یکی از مصاحبههایش میگوید: «ما مدام از پیروزی حرف میزنیم، در حالیکه باید به شکست نیز بیندیشیم». او معتقد است اگر توانایی مقاومت در برابر شکست را نداشته باشیم، راهی به موفقیت نخواهیم یافت، چراکه شکست مسیر موفقیتها را هموار خواهد کرد.
این تولیدکننده مشهور محصولات شنیداری و ابزارهای دیجیتال زمان زیادی را صرف یافتن نیروهای کارآمد و ایجاد گروه کاری مطلوب خود کرده است. او میگوید: «من کمالگرا هستم و به همین دلیل سخت میتوانستم از افراد برای کار دعوت کنم.
شما باید با اعضای تیمتان ذهنیت مشترکی داشته باشید، انگیزههایتان یکسان باشد و چشمانداز آینده را به یک شکل ببینید». البته او در نهایت توانست گروه مطلوبش را پس از صرف زمان زیاد تشکیل دهد و موفق شود.
این تاجر و سرمایهدار مشهور آمریکایی یکی از چالشهای بزرگ موفقیت در کارآفرینی را «نه گفتن» میداند. او معتقد است هر «نه» شما را به سوی یک «آری» سوق میدهد و ناچار هستید کاری را برای خلاف میل و عقل انجام دهید. طبیعی است که با چنین رویهای موفقیت دور از دسترس خواهد شد!
این مؤسس مشهور توئیتر با صداقت تمام از ترس و نگرانی بابت ثبت اسناد مالی و امور حسابداری سخن گفته است. به نظر او یکی از سختترین بخشها برای کارآفرینان جوان آمادهسازی حسابها و اسناد مالی است. چراکه انجام این کار در کنار دانش و تجربه به آگاهی از قوانین و رویههای مالیاتی نیاز دارد که در اغلب موارد، جوانان فاقد آنها هستند. به همین دلیل، ممکن است در اثر اشتباه آسیبهای جدی را متحمل شوند.
این چهره مشهور رسانههای تصویری در آمریکا معتقد است که روبرو شدن با حجم عظیمی از انتقاد در مسیر موفقیت مانع بزرگی است. مخصوصاً زمانیکه بدانید تعداد زیادی منتظر شکست و سقوط شما هستند. این افراد انتظار میکشند تا شما اشتباهی انجام دهید و آنگاه با بزرگنمایی این خطا، نابودتان کنند. اگر فردی در طلب موفقیت باشد، باید توانایی روانی چنین موقعیتهایی را داشته باشد و به سرعت در برابر رقبا تسلیم نشود.
این سرمایهگذار مشهور آمریکایی ترس را بزرگترین دشمن موفقیت میداند. ترس درورنی از شکست، دشواریهای زندگی، از دست دادن عزیزان و موارد مشابه آرامآرام انرژی فرد را تحلیل میبرد و او را به موجودی ضعیف و شکننده تبدیل میسازد. از اینرو شجاعتِ معقول از جمله شروط اصلی کارآفرینی است.
مدیرعامل شرکت اوراکل یکی از دشوارترین بخشهای کارآفرینی را پیشرفت سریع همکاران اولیه و تمایل آنها به ترک مجموعه میداند. این اتفاق معمولاً در روند کار رخ میدهد و ممکن است آسیبزا باشد. از سوی دیگر، شاید تواناییهای همکاران شما با نیازهای جدید همخوانی نداشته و مجبور باشید با آنها وداع کنید. طبیعی است که چنین اقدامی بسیار دشوار است و فشار روانی زیادی روی فرد وارد میسازد.
صاحب امتیاز مجموعه خبری هافینگتون پست ایجاد تعادل میان کار و زندگی را بخش دشوار کارآفرینی میداند. او معتقد است که افراد جوانی که به تازگی اقدام به راه اندازی کسب و کاری تازه کردهاند، اغلب زندگی شخصی و خانوادگی خود را فراموش میکنند و غرق در کار میشوند.
غافل از آنکه موفقیتهای شغلی صرفاً برای زندگی آرام و مرفه در زندگیِ واقعی ارزش دارند و بدون چنین اهدافی کاملاً بیفایده هستند. بهعلاوه، بدون ایجاد توازن میان این دو بخش از زندگی، فرد انرژی کافی را نخواهد داشت و مسیر پیشرفت او مسدود خواهد شد.
منبع: آلاماتو
تعریف علمی موفقیت چیست؟ تعریف موفقیت برای هر فردی متفاوت است.
بسیاری از افراد رسیدن به هدف را موفقیت می دانند.
رسیدن به هدف یک تعریف کلی برای موفقیت است. همچنین شرط رسیدن به موفقیت برای همگان، تلاش و پشتکار است.
همه ما می دانیم که موفقیت را می توان با تلاش به دست آورد.
شاید خیلی از افراد در ذهن از خود بپرسند: موفقیت چیست؟
موفقیت یک روند دائمى است که منجر به ارتقاء سطح زندگى ما مى شود و نهایتا ما را به تکامل مى رساند.
بنابراین در ذهن همه افراد، اهدافی تعریف شده است که با رسیدن به هدف به موفقیت می رسند.
اهداف مالی (مهم ترین هدف برای اکثر انسان ها)
اهداف آموزشی
اهداف تحصیلی
اهداف شغلی
برای رسیدن به موفقیت باید در ذهن خود اهدافی را تعیین کنیم.
پس از تعیین اهداف، داشتن شور و انگیزه در زندگی است.
برای موفقیت نمی توان سطحی تعیین کرد.
موفقیت تا بی نهایت ادامه دارد.
انسان به هر هدفی که می رسد، در مرحله بعد هدف دیگری برای خود انتخاب می کند.
همچنین در انتخاب اهداف زندگی باید حساس بود چون اهداف هر فرد نشان دهنده ارزش اوست.
همه ما باید اهدافی را در ذهن خود تعیین کنیم. پس از آن باید عیب ها و نواقص خود را بشناسیم.
برای شناخت نقایص خود به اطلاعات ذهن خود رجوع کنید و توانایی ها و کاستای های خود را بیابید
منبع: استاد بانک