موفقیت فردی

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

موفقیت فردی

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

چگونه موفقیت را به دست بیاوریم؟

چگونه موفقیت را به دست بیاوریم؟

موفقیت یک نوع حس داخلی است که تا شخص باور نداشته باشد کسی نمی تواند بگوید که او فرد موفقی است.یکی از ویژگی های موفقیت هدفمندی است ,با یافتن راههای درست می توان به موفقیت دست پیدا کرد. به گفته آبراهام لینکلن:"همه مردم همان اندازه خوشبخت هستند که خود می خواهند."

بعضی از صاحب نظران باور دارند موفقیت مثلثی طلایی است؛ مثلثی که سه ضلع آن عبارتند از

1. نظم و آرامش
2. برنامه ریزی و دقت
3. سرعت عمل و وقت ‏شناسی

پرمودیترا می ‏گوید:«حتی یک شرکت یا مرکز موفق امتداد سایه یک مدیر موفق است» در حقیقت هر انسانی ناخدای کشتی زندگی خویش است و زمانی موفق خواهد بود که خوب بیندیشد، خوب حرکت کند، خوب با تغییرات سازگار شود، خوب برنامه‏ ریزی و خوب عمل کند.
ویلمام جیمز می گوید بزرگ‏ ترین کشف نسل ما این است که انسان میتواند با تغییر دادن دید خود زندگی ‏اش را تغییر دهدما امروزه اغلب در شرایط شتاب هستیم و سعی داریم مسائل را حل کنیم؛ اما در واقع بر شدت آن‏ها می‏افزاییم. از آن جا که همه چیز را مسئله مهمی می‏دانیم، از یک درام به سراغ درامی دیگر می‏رویم و بعد از مدتی به تدریج باور می‏کنیم که همه چیز مسئله بزرگی است. به این مهم توجه نمی‏کنیم که طرز برخورد ما با مسائل روی چگونگی حل آن‏ها تأثیر می‏گذارد. ما باید بیاموزیم که با مسائل راحت‏تر برخورد کنیم. اگر این نکته را بیاموزیم، مسائلی که حل ناشدنی به نظر می‏رسند راحت‏تر و بی‏اهمیت‏تر به نظر خواهند رسید و حتی مسائل بزرگتر و به راستی استرس‏آمیز به قدر سابق انسان را ناراحت نمی‏کنند.
خوشبختانه به گونه‏ای دیگر نیز می‏توان با زندگی روبرو گشت؛ روشی ملایم‏تر که زندگی را ساده‏تر و اشخاص را سازگارتر می ‏سازد. لازمه زندگی راحت‏تر و ملایم‏تر این است که عادت‏های کهنه را با واکنش‏های جدید عوض کنیم. عادات جدیدتر سبب می‏شوند زندگی رضایت بخش‏تر و سرشارتری داشته باشیم.


منبع: من میتونم

۵ نکته که شما را در زندگی موفق می‌کند

چه کنیم که موفق تر شویم؟ چطور می توانیم در تمامی عرصه های زندگی، چه حرفه ای و چه شخصی، پیشرفت کنیم؟ 

به گزارش افکار نیوز، در طول دهه های متوالی مقاله ها و مطالب زیادی از ادبیات درباره این موضوع نوشته شده است، اما در اینجا من ۵ نکته ای را ارائه می کنم که به گمانم اساسی هستند...


۱ - فعال باشید

ویکتور فرانکل می گوید بین محرک و پاسخ خلاء وجود دارد و در حدفاصل این خلاء، تمامی آزادی ما نهفته است. با اینکه وی از محرومیت های شدید در اردوگاه های کار اجباری نازی رنج می برد، اما به این باور رسید که خود مسوول اندیشه ها و اعمال خود است و فقط برخی واکنش های شرطی نیست.
همانند فرانکل، ما نیز باید تلاش کنیم با همنوا کردن تمامی تجارب زندگی، سرنوشت خود را بیافرینیم. هر چیزی از ذهن ما آغاز و به بیرون ساطع می شود بنابراین هر آنچه در اطراف ما رخ می دهد بازتابی از دنیای درون خود ماست. اینکه ما به این دنیای درون اجازه دهیم سرکش شود، اینکه بگذاریم علف های هرز رشد کنند و همه جا را بگیرند یا اینکه بوستان سرسبز و دلپذیری را پرورش دهیم، همه انتخاب خود ماست؛ این معنی واقعی فعال بودن است.

۲ - مسوولیت پذیر باشید

از آنجا که ما این قدرت را داریم که تجربه ها را انتخاب کنیم، نیاز داریم مسوولیت این انتخاب را هم پذیرا باشیم. شاید هر چیزی که در سر راه ما قرار می گیرد نتیجه مستقیم افکار ما نباشد (هر چند برخی ممکن است بگویند باشد) اما هر آنچه ما به زندگی مان جذب می کنیم، تا حد زیادی، بازتابی از نحوه اندیشیدن ماست. اکثر اینها در سطح ناخودآگاه رخ می دهند اما همین ناخودآگاه از ذهن اندیشمند ما خط می گیرد بنابراین تغییر در نحوه اندیشیدن، دنیای ما را متحول خواهد کرد و ما در برابر آن مسوول هستیم.

رفتار ما نتیجه طبیعی تصاویر ذهنی ماست بنابراین مسوول رفتارمان نیز هستیم، همچنین در برابر رفتاری که در دیگران تحمل می کنیم. اگر بگذاریم دیگران روی اعصاب ما راه بروند، آن وقت باید خودمان را سرزنش کنیم.

۳ - رهبر خوبی باشید

هیچ گاه در هیچ یک از عرصه های زندگی اثربخش نخواهیم بود مگر اینکه مهارت های رهبری مطلوبی داشته باشیم. رهبری یک هنر است و هر یک از ما باید رویکردمان را نسبت به آن پیدا کنیم. اول از همه، باید بفهمیم چگونه خودمان را رهبری کنیم، یعنی اینکه یک قطب نما داشته باشیم، یک خط سیر که همه کارهای ما را راهنمایی کند. این قطب نما، معمولا به شکل یک بیانیه ماموریت شخصی است، سندی که بیان کننده جزییات ارزش هایی است که ما با آنها زندگی می کنیم.

همانطور که دیگران را رهبری می کنیم، حال به عنوان والدین، مدیران، در خانواده و سازمانی که ما خود بخشی از آن هستیم، نیاز داریم پیش از هر کاری و مهم تر از هر چیزی با مثال رهبری کنیم تا روشن کنیم ارزش های ما چه هستند و اینکه ما با آنها زندگی می کنیم. هرگونه عدم انسجامی در ارزش های ادعا شده و رفتار ما شناسایی و قضاوت می شود و باعث از بین رفتن اثربخشی ما خواهد شد. خوددرگیری های فردی و استانداردهای دوگانه میخی خواهند بود بر تابوت توانایی ما برای رهبری.

یک رهبر خوب، ماهرانه و به آرامی رهبری خواهد کرد، پشت همه، بدون سروصدا و هیاهو. در کلام تائو ته شینگ:

سرباز خوب ترس را القا نخواهد کرد.
جنگجوی خوب نمایانگر تجاوز نخواهد بود.
اشغالگر خوب خود را درگیر نبرد نخواهد کرد.
رهبر خوب تمرین قدرت نخواهد کرد.
این همان ارزش بی اهمیتی است.
این راه دستیابی به همکاری دیگران است.
این راه ساختن همان هارمونی است که در طبیعت هست.

۴ - اجازه ندهید ترس شما را بازدارد.

من عاشق تمامی فیلم های اِم.نایت شیامالان هستم. فیلم مورد علاقه من نیز «روستا» است. این فیلم راجع به روبرو شدن با ترسی است که مدام بر ما چیره می شود و رسیدن به این واقعیت که هر زمان که ما با آنها رودررو می شویم، ناپدید می شوند. هیچ چیزی آن نیست که به نظر می رسد. زمانی شنیدم (هر چند به یاد ندارم که کجا) که بیشترین فرمانی که در کتاب مقدس آمده است این است: «هراس به خود راه ندهید.»
در هر برهه ای از زندگی که باشیم، ترس وجود خواهد داشت. هر زمانی که کار تازه ای انجام می دهیم، ترس وجود دارد. هر زمانی که خود را به بالاتر می کشیم یا حلقه راحتی خود را بیشتر می کنیم، ترس وجود دارد. این طبیعت زندگی است. زندگی همواره در حرکت است چه ما به جلو حرکت کنیم، رشد کنیم، به عقب برگردیم یا بمیریم. ما انتخابی داریم؛ یا رشد کنیم یا بمیریم. رشد و ترس دست به دست هم پیش می روند. بخشی از یک بسته هستند و اگر همه نتوانیم این بسته را به آغوش بکشیم، از دست خواهیم رفت.

از شکست نهراسید، شکست ناگزیر و ضروری است. به زندگی همه افراد موفق بنگرید تا زمزمه شکست را ببینید. این شکست اساس پیروزی است، به شرطی که از آن یاد بگیریم.

دیگران را نیز نترسانید. آنها هم مانند شما زیبا و آسیب پذیرند. تنها گاهی اوقات برای مراقبت از خود از راه های مختلف تلاش می کنند. هر کسی تمام تلاش خود را می کند، پس با دیگران با وقار برخورد کنید و از آنها نهراسید. هرگاه با ترس هایتان روبرو شدید، چون دود ناپدید خواهند شد.

۵ - هیچ گاه از آموختن دست نکشید

من به این نتیجه رسیده ام یادگیری فعالیتی اساسی در یک زندگی موفق و هدفمند است. اگر در یادگیری شکست بخوریم، در رشد کردن هم موفق نخواهیم بود و این مساوی با مرگ است. زندگی فرصت های بیکرانی برای یادگیری در اختیار ما قرار می دهد و هر چقدر شرایط سخت تر باشد، احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که یاد بگیریم.

از دیگران هم می توانیم یاد بگیریم، به ویژه افراد پرتلاش و مبارز. آنها همانند فرشتگانی از آسمان هستند که به ما در مورد خویشتنمان می آموزند. همچنین می توانیم از اتفاقات اطراف خود نیز درس بگیریم و بیشتر از همه، با تماشای خود، با دیدن اینکه چگونه واکنش نشان می دهیم و چه انگیزه ای ما را به حرکت وامی دارد، یاد خواهیم گرفت.

اگر این ۵ عمل، به عادت تبدیل شوند، منجر به موفقیت در تمام عرصه های زندگی خواهند شد. مسلما اینها نسخه ای آنی نخواهند بود اما اساسی خواهند شد برای یک زندگی مفید.


منبع: تابناک 

چند راهکار برای رسیدن به موفقیت تحصیلی

راهنمایی :راهنمایی کمک می کند که فرد خود را بهتر بشناسد استعدادها علایق و مشکلات اجتماعی خود را درک کند. راهنمایی به دانش آموز کمک می کند تا آگاهی های لازم در زمینه فرصت های تحصیلی و حرفه ای خود کسب و از آنها استفاده کند. راهنمایی به فرد کمک می کند تا خود و محیطش را شناخته و از امکانات موجود حداکثر بهره برداری را بنماید و در گزینش رشته تحصیلی و شغل مناسب اقدام کند.


نقش راهنمایی ایجاد سازگاری است و به دانش آموز کمک می کند تا خود را با زندگی و مدرسه سازگار سازد. به طور خلاصه راهنمایی تسهیل کننده (آسان کننده) رسیدن به هدف های تعلیم و تربیت است که کمک می کند دانش آموز خود و محیطش را بهتر بشناسد و به طور رضایت بخشی خویشتن را با زندگی و مدرسه سازگار نماید.

مشاوره
راهنمایی شامل خدمات متنوعی است که “مشاوره” یکی از آنهاست. در حقیقت مهمترین خدمت راهنمایی مشاوره است. هنگامی که دچار مشکلی می شوید بی درنگ می توانید به مشاورتان مراجعه کنید. البته قبلا درباره یک مشاور خوب تحقیق کنید. می توانید از معلمتان بخواهید که یک مشاور خوب به شما معرفی کند. اگر چه ممکن است در بسیاری از مدارس افرادی به اسم “مشاور” باشند ولی شما بیشتر می توانید از آنها برای پیداکردن یک مشاور خوب در مراکز مشاوره و راهنمایی که در اکثر شهرها وجود دارد کمک بگیرید. چون اول آنکه به علت تعداد بسیار زیاد دانش آموزان در مدارس شاید مشاور مدرسه نتواند وقت مناسبی را به شما اختصاص دهد. دوم آنکه ممکن است تخصص کافی در زمینه مشاوره نداشته باشد.


در انتخاب مشاور دقت کافی مبذول دارید و حتما مشاوری انتخاب کنید که به ارزشها و باورهای دینی متعهد باشد. در اینجا هرگز مشاوران غرب زده و غیرمذهبی که بازگوکننده تجربه های به بن بست رسیده غربیها هستند توصیه نمی شود. هنگامی که به مشاورتان مراجعه می کنید او با شما شروع به صحبت (مصاحبه) می کند سعی کنید با مشاور ارتباط برقرار نمایید. مشاور هرگز به اسرار و رازهای شما کاری ندارد فقط تا حدی که به شما کمک می تواند از آنها مطلع شود. مشاور درباره شخصیت شما قضاوت نمی کند و برای شما به عنوان یک انسان ارزش و احترام قائل است.

مطالعه برتر
یکی از علل ناکامی های تحصیلی روش نادرست مطالعه است. عوامل زیادی برای موفقیت در تحصیل وجود دارد که می توان از عوامل مهمی همچون معلم ماهر و کارآزموده پشتکار و جدیت محیط مناسب خانوادگی و... نام برد. در بسیاری از موارد همه شرایط تا حدی قابل قبول است اما دانش آموز (فراگیر) روش های صحیح مطالعه را نمی داند.


شاید بعضی دانش آموزان گمان کنند با زیاد مطالعه کردن از بقیه موفق تر خواهند بود ولی از سویی به درست مطالعه کردن بی توجه می باشند.


بعضی دیگر گمان می کنند که با بی خوابی کشیدن می توانند در تحصیل موفق باشند. اما این گروه هم اشتباه می کنند در اینجا برای تاکید و اهمیت روش های برتر مطالعه دوباره باید خاطر نشان کنیم که:
بسیاری از ناکامی ها (در تحصیل) به خاطر بد مطالعه کردن و ندانستن اصول و روش های مطالعه درست است.یکی از مهمترین چیزهایی که هر دانش آموز باید بداند آن است که روش مطالعه و یادگیری هر درسی ممکن است با درس دیگر متفاوت باشد. شما باید از معلمتان بخواهید که روش مطالعه درسی را که تدریس می کند. به شما بیاموزد.


در این فصل ابتدا نکته هایی کلی عنوان می شوند که شما را در “مطالعه برتر” یاری خواهند کرد. بخشی از این مطالب از کتاب “کلیدهای طلایی برای موفقیت تحصیلی” انتخاب شده است که برای تاکید بیشتر و به دلیل اهمیت بسیار بعضی مطالب در قالبهای گوناگون تکرار شده است و سپس به طور اصولی مطالبی را عنوان خواهیم کرد که یقینا با مطالعه مستقیما ارتباط دارد و دانستن این مطلب شما را در مطالعه برتر کمک خواهد کرد. مطالبی درباره آموختن “تنظیم پاراگراف” تحت عنوانهای “خواندن و نوشتن” “ساختار یک پاراگراف (بند)” “روایت” “توصیف” “توضیح یا مثال و تصویر” “علت و معلول” “دسته بندی” “تشابه و تباین (مغایرت) “ترکیبات” و به دنبال آن مطالبی درباره خواندن توام با فهمیدن با عنوانهای “خواندن و فهمیدن” “سرعت تشخیص کلمه” “سرعت درک کلمه” “سرعت درک جمله” “خواندن برای اطلاعات دقیق” “سطحی خوانی” “نگاه اجمالی” و “متن خوانی”

نکاتی برای مطالعه برتر
در مطالعات خود باید تنوع ایجاد کرد و به طور مثال اگر قرار باشد ساعاتی را صرف مطالعه نمود نباید همه وقت را برای انجام یک کار صرف کرد. کمی از وقت را باید به مرور مطلب دیگری گذراند یا مختصری درباره آینده برنامه ریزی نمود و کمی مطالعه آزاد داشت. کمی تنوع به همان خوبی استراحت کردن است. اگر فکر انسان فعالیتهای متنوعی داشته باشد کارآیی بیشتری خواهد داشت تا آن که برای مدتی طولانی به کاری یکنواخت بپردازد.


همیشه باید مطلب و یادداشتی مهم به همراه داشت که همه جا بتوان از آن بهره برد بسیار مفید است که یک کتاب جیبی یا کارتی شامل مطالب کلیدی که می خواهیم آن را فرا گیریم به همراه داشته باشیم. مکان یادگیری جایی است که انسان آنجا هست یعنی اگر همه جا مطلبی به همراه نداشته باشیم بهانه خوبی برای یاد نگرفتن داریم.


وقتی به تنهایی مطالعه می کنیم این امکان وجود دارد که ساعتها پشت میز بنشینیم بدون اینکه فراگیری چندانی داشته باشیم. زمانی که عضو یک گروه فعال مطالعاتی باشیم امکان “در رویا رفتن” به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد.


در مطالعه نباید کمال گرا بود به این معنی که در یاد گرفتن مطلبی نباید خیلی وسواس داشته باشیم یا وقت بسیار زیادی را به یاد گرفتن مطلبی اختصاص دهیم که هر قدر آن را مطالعه می کنیم از توانایی خود نسبت به درک آن اطمینان حاصل نکنیم. کمال گرایان اغلب به دلیل انجام دادن کامل تعداد کمی از کارها در نهایت با انباشته شدن کارهای مهم مواجه می شوند. کاری که امروز غیرممکن به نظر می رسد ممکن است پس از مدتی (هنگامی که اطلاعات و تجربیات لازم در جهت سازماندهی روش انجام کار به دست آید) امری بسیار آسان تلقی شود. خطر واقعی پافشاری در انجام یک کار ردیف شدن بقیه کارهای انجام نشده است که در همان زمان در حال انباشته شدن هستند. زمان را به تفکر درباره مطالعه نباید تلف کرد. افراد باهوش به تدابیر بسیار پیچیده اجتناب از مطالعه مانند موارد ذیل آشنا هستند:
تمیزکاری مرتب کردن و تظاهر به این که قبل از مطالعه انجام دادن آن کارها لازم است.
انجام دادن کارهای کوچک و آسان به عنوان راهی برای به تاخیر انداختن شروع یک کار مهم و بزرگ.

پیدا کردن فعالیتهای جایگزینی.
باید از کنار موانع رد شد. هنگامی که مطلبی می رسیم که چیزی درباره آن نمی دانیم نباید متوقف شویم. بلکه باید آن را مانند جزیره کوچکش پشت سر بگذاریم. باید موضوع بعدی را مطالعه نمود شاید ساده تر بیان شده باشد. ممکن است پس از این که به چند موضوع و مطلب تسلط پیدا کردیم آن مشکل خود به خود حل شود. انسان نباید خود را به روش مطالعاتی که به طور اتفاقی برگزیده است محدود نماید. برای انجام کارهای مختلف به کارگیری روشهای متفاوت سودمند است. آزمون روشهای مختلف باعث به وجود آمدن تنوع و جذابیت در فعالیت های تحصیلی می شود. جعبه ابزاری از روشهای گوناگون یادگیری باید فراهم آورد.


هر قدر روشهای مختلفی که برای یادگیری مورد آزمایش قرار می دهیم بیشتر باشد بهتر می توان تصمیم گرفت که کدام یک از فنون بیش از بقیه مناسب انجام کاری خاص در موقعیتی خاص می باشد. انتخاب بهترین روش برای انجام کارهای مختلف مهارت بسیار مفیدی در جهت پیشرفت است. به این معنا که انسان به سرعت می تواند خود را با موقعیت ها و شرایط جدید وفق دهد.


باید کاری کنیم که هر صفحه از یادداشتهایمان با صفحات قبل فرق داشته باشد. این باعث می شود که هر صفحه در خاطرمان بماند. تمام صفحه را نباید پر کنیم بلکه باید جای خالی برای اصطلاحات بعدی و مطلب اضافی قرار دهیم.

خواندن مفید با استفاده از قلم امکان پذیر است.
باید در حال مطالعه نکات مهم را در کنار صفحات یادداشت کرد و با استفاده از ماژیک یا شبرنگ قسمت های مهم را مشخص کرد. این موضوع به ما این امکان را می دهد تا به طور مستمر با مطالب کتاب ارتباط داشته باشیم.
باید در حالی که مطالعه می کنیم سوالاتی مطرح کرده و بنویسیم که موجب می شود بعدها در آن مورد خود را بیازماییم


حتما باید در حال مطالعه خلاصه برداری کرد. خلاصه نویسی مهارت بسیار سودمندی است که با تمرین پیشرفت می کند. مهارت یافتن در خلاصه نویسی به انسان کمک می کند تا حجم مطلبی که می خواهد یاد بگیرد کمتر شود. این مهارت خود به خود انسان را به تصمیم گیری راجع به موارد مهم و غیرمهم وادار می سازد و موجب جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی که صرف مطالعه بی نتیجه و سرسری می گردد می شود.


وضو داشتن به هنگام مطالعه باعث شادابی جسم و روح انسان و تمرکز حواس می شود. خواندن دعای مطالعه قبل از شروع کار می تواند ثمربخش باشد:
“اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اکرمنی بنور الفهم. اللهم افتح علینا ابواب رحمتک و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین.”
“پیش مطالعه” بسیار مهم است. نباید فراموش کرد که حتی اگر پیش مطالعه خیلی سطحی هم باشد باید آنرا انجام داد.
نت برداری نوشتن نکات اساسی و مشخص کردن مطالب مهم بسیار مفید است که ما را در مرور سریع یاری خواهد کرد.
تکرار مرتب مطالب آموخته شده به صورت روزانه هفتگی و... فوق العاده مفید است. با تکرار مرتب باید مطالب را طوری در ذهن خود جا دهیم تا هرگز فراموش نشوند (جزیی از حافظه بلندمدت ما را تشکیل دهند).


چند دقیقه مطالعه پس از کلاس اگر از پیش مطالعه پر اهمیت تر نباشد کم اهمیت تر نخواهد بود. باید تجربه های شخصی خود برای مطالعه بهتر کمک بگیریم. البته تجربه هایی که ثمربخش بوده اند. مواردی همچون مکان مطالعه روشن بودن فضای مطالعه جریان هوای تازه استراحت در بین مطالعه و غیره بسیار مهم است اما باید به این نکته توجه کرد که نباید خیلی در مورد آنها دچار وسواس شد. برای مطالعه در همه شرایط چه آرام و ساکت و چه شلوغ و پر سر و صدا باید تمرین کنیم. زیرا در بعضی از مواقع ناچار به مطالعه در این شرایط خواهیم بود. داشتن طرح و برنامه در مطالعه بسیار ثمربخش است. البته برنامه ای قابل اجرا انعطاف پذیر و در حد توان. بهتر است طرح ها و برنامه های مطالعاتی را به اطرافیان بگوییم تا در انجام آنها بیشتر تلاش کنیم.

خواندن و فهمیدن
خواندن یک مهارت ضروری برای دانشجویان نه تنها به عنوان یک منبع دستیابی به اطلاعات بلکه به عنوان یک فعالیت تفننی می باشد. البته خواندن باید همراه با درک باشد وگرنه نتیجه دستیابی به اطلاعات را نخواهد داد. برای خواندن با درک خواننده باید اطلاعات را از طریق فرآیندهای معین جمع آوری کند. به گفته دیگر درک استنباط معنی از موارد چاپی را ایجاب می کند. جهت استنباط معنی از یک متن خواننده ابتدا باید کلمات اصطلاحات تعابیر و جملات را بفهمد.


علاوه بر خواندن همراه درک خواندن باید همراه با سرعت باشد. خواننده ای که هر بار کلمه ای را به تنهایی می خواند و روی آن متمرکز می شود یک کندخوان است. بنابراین او خواننده غیرکارآ است ولو این که با فهم بخواند. در حقیقت یک کندخوان روی هر کلمه برای تشخیص عناصر ساختاری اش توقف یا مکث می کند. چنین خواننده ای تقریبا 8 ـ7 مکث در هر سطر صفحه با اندازه متوسط انجام می دهد در حالی که یک خوانند متوسط تقریبا 5 ـ4 و یک خواننده تندخوان تقریبا 3 ـ2 مکث برای چنین سطری خواهد داشت. یعنی در هر مکثی که تقریبا یک چهارم ثانیه طول می کشد تندخوان دو تا چهار کلمه ولی کند خوان فقط یک کلمه می خواند. تندخوان در حدود ششصد تا هزار کلمه در دقیقه متوسط خوان تقریبا سیصد تا چهار صد کلمه و کند خوان صد و پنجاه تا دویست کلمه در دقیقه می خوانند. به تعبیر دیگر آهسته خوان چهار دقیقه متوسط خوان دو دقیقه و تند خوان صرفا یک دقیقه برای خواندن یک عبارت معمولی از یک متن (در صورتی که کلمات و ساختارهای مشکل نداشته باشد) نیاز دارد.


اضافه بر این کندخوان میدان دید محدودی دارد. میدان دید به محیطی که در آن لغات بطور واضع قابل دیدن هستند گفته می شود. کندخوانها از کلمه ای به کلمه دیگر می روند در حالی که روی هر کلمه مکث می کنند. از طرف دیگر تندخوانها میدان نگرش بزرگی دارند که در آن می توانند چندین کلمه را در یک زمان بخوانند. آنان صرفا میدان نگرش وسیع ندارند بلکه نگرشی هم به پیرامون دارند. یعنی می توانند کلمات در زوایا و پیرامون میدان دیدشان را ببینند. البته کلمات پیرامون دید را به روشنی نمی توانند ببینند اما جهت تکمیل و حدس معنای آن ها می توانند بقدر کافی کلمات را ببینند.


اخیرا متذکر شدیم که خواندن باید به درک منتهی شود و فهم باید ملازم سرعت باشد به منظور این که خوانندگان با فهم و سرعت بخوانند باید مراحل زیر را طی کنند.
1 ـ سرعت تشخیص کلمه.
2 ـ سرعت درک معنای کلمه
3 ـ سرعت درک جمله.
4 ـ سرعت فهم پاراگراف که عبارت است از:

الف ـ خواندن پاراگراف برای مفهوم اصلی یعنی گذرخوانی.
ب ـ خواندن پاراگراف برای آگاهیهای ویژه یعنی خواندن پژوهشی.
ج ـ خواندن پاراگراف برای جزئیات و درک کامل: یعنی خواندن به منظور اطلاعات دقیق (دقیق خوانی)
5 ـ سرعت درک مطلب متن.

سرعت تشخیص کلمه
تشخیص کلمه یک قسمت اساسی جریان خواندن است. خواننده کلمه را به تمامی بدون ملاحظه اجزایش باید بشناسد. او به اولین و آخرین حرف هر کلمه باید توجه کند بجای این که همه حرفهای کلمه را یکی یکی ملاحظه کند. در واقع خواننده ابتدا حرف آغازین و سپس آخرین حرف کلمه را جهت فهم کلمه به عنوان یک کل می بیند. در حالی که خواننده به کلمه به عنوان یک واحد توجه دارد باید تفاوت بین آن کلمه و کلمه ای که شباهت زیاد به آن دارد بفهمد. یک کلمه ممکن است کاملا شبیه دیگری باشد با این وجود در این تشابه ممکن است ویژگی خاصی وجود داشته باشد که کلمه ای از دیگری تفاوت یابد. مثلا او “حسن” را به تمامی تشخیص می دهد اما در همان زمان باید بداند که تفاوتی بین “حسن” و “حسین” وجود دارد. شاید خواننده در اولین نگاه هر دوی آنها را همانند ببیند ولی بعدا با یک تمرکز کوچک روی دو کلمه او خواهد توانست (ی) زیادی در دومی را ببیند. البته وی لزوما هر حرف را تمیز نمی دهد. او به آسانی می تواند بین دو کلمه با نگاه کردن به آنها به دقت و سرعت تمایز قایل شود.


تشخیص کلمه باید همراه با سرعت باشد و گرنه به فعالیت حرف یابی تبدیل خواهد شد. اگر خواننده ای بیش از یک هشتم ثانیه زمان برای پرداختن به کلمه ای مصرف کند به احتمال زیاد وی با شیوه حرف یابی حرکت می کند. به منظور آموزش سریع خوانی خواننده باید نگاهش به کلمات محدودیت زمانی معین داشته باشد.

خواندن پژوهشی
خواندن پژوهشی (Scanning) نوعی فن سریع خوانی است که برای تعیین اطلاعات مخصوصی نظیر تاریخ تولد، درجه حرارت، جایگاه و غیره بکار می رود. در اجرای خواندن پژوهشی خواننده نیازی به خواندن همه سطرها ندارد. او از سطرها و صفحه ها به منظور یافتن اطلاعات ویژه ای که در جستجوی آنهاست به سرعت عبور می کند. خواننده هر نوع اطلاعاتی را به استثنای قسمتهای معینی که در پی آنهاست جمع آوری نمی کند. برای این که خواننده خواندن پژوهشی را با مهارت و بطور موثر انجام دهد مراحل زیر پیشنهاد می شوند.


1 ـ ابتدا خواننده برای این که بفهمد آیا آگاهیهای مورد نظر در متن موجود است یا نه به عنوان پاراگراف نگاه کند. احتمالا اطلاعات ویژه در تیتر پاراگراف نشان داده شده باشد. اگر نباشد خواننده باید آنها را در پاراگراف جستجو کند.
2 ـ خواننده باید سطرها را نگاه کند بدون این که آنها را بخواند باید اطلاعاتی را که می خواهد جستجو نماید.
3 ـ سپس خواننده باید آگاهیهای مورد نظر را تشخیص بدهد و بفهمد.

دقیق خوانی
دقیق خوانی یا خواندن برای اطلاعات دقیق به معنای خواندن برای درک کامل است.
مطالعه برای چنین هدفی جریانی است که در آن خواننده اطلاعات درست متن را برمی گزیند و گردآوری می نماید. این نوع خواندن لازمه اش اینست که خواننده مفاهیم استنباطها و دلالتهای جملات در پاراگراف را بفهمد به علاوه خواننده باید معانی غیرمستقیم را بخوبی معانی مستقیم کلمات درک کند.


مراحل خواندن به منظور اطلاعات دقیق عبارتند از:
1 ـ یافتن مفهوم اساسی با خواندن اولین و آخرین جمله پاراگراف و نگاه گذرا به بقیه.
2 ـ گزینش آگاهیهای جزئی مهم پاراگراف جهت دستیابی به اطلاعات دقیق.
3 ـ مبادرت به طرح کردن سئوالات و جواب گفتن به آنها در خلال مطالعه پاراگراف با درکی کامل.
4 ـ دنبال کردن همه زوایای پاراگراف بطور کامل جهت درک آن.
5 ـ تقسیم بندی و سازماندهی عناصر در ذهن خود برای درک مفاهیم پاراگراف.
6 ـ هنگام خواندن پاراگراف به نتایج کلی دست یافتن.
7 ـ توانایی برای فهم نقشه های ترسیمی به منظور درک پاراگراف.
8 ـ فهم لغات. جملات و تعابیر راهنما جهت درک همه پاراگراف و بدست آوردن مفهوم درست.


منبع: بیتوته

مشخصات یک زندگی موفق و شاد؛ چطور بدانیم زندگی موفقی داریم؟

هر فردی تعریف متفاوتی از موفقیت دارد. با این که موفقیت امری نسبی است اما می‌توان برای آن یک چارچوب کلی در نظر گرفت و مشخصات و ویژگی‌های مشخصی را به آن نسبت داد. وقتی ویژگی‌های یک زندگی موفق را بدانید، قادر خواهید بود هر از گاهی زندگی خود را مورد ارزیابی قرار دهید و ببینید زندگی‌تان موفق است یا نه. در ادامه با یوکن همراه باشید تا مشخصات زندگی موفق را بیان کنیم.

برای زندگی موفق 15 ویژگی در نظر گرفته شده است؛ پس اگر این ویژگی‌ها را در خود ببینید، یک فرد موفق در زندگی خود هستید. می‌توانید برای اصلاح زندگی‌تان برنامه ریزی کنید و پایه‌های موفقیت خود را رشد دهید.

برای یادگیری مهارت‌های بیشتر و پیشرفت از خود اشتیاق نشان می‌دهید

افراد موفق اشتیاق زیادی برای به دست آوردن دستاوردهای بیشتر دارند. اشتیاق آن‌ها معمولاً به صورت تمایل برای یادگیری و پیشرفت ظاهر می‌شود. موفق‌ها همیشه به دنبال یادگیری چیزهای دیگر هستند، این یادگیری به دست آوردن مهارت شغلی یا کسب اطلاعات بیشتر درباره موضوع موردعلاقه آن‌هاست. اگر شما هم شور و اشتیاق زیادی به یادگیری بیشتر دارید، حتماً از یک زندگی موفق بهره‌مند هستید.

به تغییرات موردنیاز روی خوش نشان می‌دهید

هر فردی دوست دارد به موفقیت‌های بیشتری برسد، اما باید برای این کار تلاش زیادی کرد. همیشه در مسیردستیابی به موفقیت تغییرات زیادی وجود دارد؛ اما کسانی که ذهن قدرتمند و فعال ندارند، از تغییرات گریزانند و از تغییراتی که سر راهشان ظاهر می‌شود، می‌ترسند. این در حالی است که افراد موفق از تغییرات مداوم در زندگی خود استقبال می‌کنند، چرا که آن‌ها تغییر را برای پیشرفت و دست یابی به موفقیت لازم می‌دانند. پس اگر شما هم از تغییرات واهمه‌ای ندارید، حتماً از یک زندگی موفق و رضایت بخش بهره‌مند هستید.

به ایده‌های جدید نگرش مثبت دارید

افرادی که می‌خواهند در زندگی خود به موفقیت برسند، علاوه بر عکس‌العمل مثبت نسبت به تغییرات در سر راه خود، باید ایده‌های جدید را هم به راحتی مطرح کنند. اگر شما هم از ایده‌های غیرمعمول و جدید استقبال می‌کنید، حتماً زندگی موفقی دارید. پس با نگرش مثبت نسبت به ایده‌های جدید می‌توانید در زندگی خود به پیشرفت برسید.

با فناوری‌های جدید آشنایی دارید

فناوری از شروع قرن بیست و یکم تاکنون سرعت زیادی داشته و هر روز در مسیر پیشرفت قرار دارد. افراد موفق تمایل دارند همگام با پیشرفت فناوری قدم بردارند. آن‌ها در حوزه کاری و زندگی شخصی خود به دنبال فناوری‌های جدید هستند تا بتوانند در این مسیر به اهداف و خواسته‌های خود برسند. اگر شما هم از فناوری‌های جدید استقبال می‌کنید، حتماً از افراد موفق به حساب می‌آیید.

به احساسات درونی خود اعتماد دارید

برای گرفتن تصمیمات هوشمندانه نیاز به حس درونی داریم، این همان حس عمیق قلبی است که می‌توانیم به آن اعتماد کنیم. البته خیلی از افراد توجه ای به حس درونی خود ندارند و بیشتر تصمیماتشان را به دیگران واگذار می‌کنند. افراد موفق معمولاً بیشتر از دیگران به حس درونی خود اعتماد دارند و همیشه در تصمیمات شغلی و شخصی خود از آن بهره برده‌اند.

تمایل به همکاری با اطرافیان دارید

برای این که زندگی موفقی داشته باشیم، نیاز است گاهی از خود گذشتگی کنیم و به فکر دیگران باشیم. بدون شک برای پیشرفت شغلی و بالا بردن بهره وری نیاز است روی عملکرد خودمان متمرکز شویم. افراد موفق نسبت به پیشرفت اطرافیان خود حس حسادت و خودخواهی ندارند و با این که خود به اهدافشان دست یافته‌اند، دوست دارند به اطرافیان هم کمک کنند تا به خواسته‌های خود برسند.

به فکر سلامت جسمی خود هستید و از تفریحات سالم بهره می‌برید

گاهی برخی افراد به قدری به دنبال اهداف خود می‌روند و غرق در خواسته‌هایشان می‌شوند که وقتی برای اختصاص دادن به سرگرمی و تفریح ندارند؛ اما برای داشتن یک زندگی موفق باید زمانی را برای آرامش درونی خود در نظر بگیرید تا بتوانید به علاقه‌مندی‌های خود رسیدگی کنید. افراد موفق به سلامت جسمانی و تناسب اندام خود اهمیت می‌دهند. اگر شما به ظاهر خود اهمیت می‌دهید و برنامه‌ی غذایی سالمی را اتخاذ کرده‌اید، حتماً زندگی موفقی دارید.

به دیگران احترام می‌گذارید

با برقراری ارتباطات مثبت و احترام متقابل به دیگران به موفقیت خواهید رسید، این مسئله در زندگی شخصی و شغلی شما تأثیر به سزایی دارد. افراد موفق به اطرافیان خصوصاً کسانی که در جایگاه اجتماعی پایین‌تری هستند، احترام می‌گذارند و همواره با آن‌ها احساس همدردی دارند. آیا شما هم به احترام به دیگران تأکید دارید؟ اگر جوابتان مثبت است حتماً شما هم زندگی موفقی دارید.

اعتماد به نفس و خودباوری بالایی دارید

افراد موفق در هر شرایطی خود را باور دارند. آن‌ها همواره از تجربه‌های مثبت و منفی در زندگی خود استفاده می‌کنند تا اعتماد به نفس و خود باوری‌شان را تقویت کنند. اگر شما هم توانسته‌اید این ویژگی را در خود رشد دهید، حتماً زندگی موفقی دارید.

وضعیت اقتصادی مناسبی دارید

عوامل زیادی در موفقیت تأثیر گذار است و نمی‌توان موفقیت هر فرد را با میزان ثروت او سنجید. اگر در شغل خود به پیشرفت و موفقیت نسبی رسیده باشید، حتماً در حساب بانکی خود پس انداز قابل توجهی دارید. پس اگر حساب بانکی‌تان پر است، حتماً در دست یابی به اهداف شغلی خود عملکرد قابل قبولی داشته‌اید.

دائماً به دنبال اهداف جدید هستید

وقتی می‌توانید موفقیت طولانی مدت خود را تضمین کنید که به طور مداوم اهدافی برای خود در نظر بگیرید. کسانی که این توانایی را ندارند، در زندگی خود پیشرفت چندانی نخواهند داشت و در همان مسیری که برای خود تعیین کرده‌اند با مشکل رو به رو می‌شوند. پس اگر می‌توانید مدام برای خود هدفی در نظر بگیرید و مسیر درستی برای زندگی‌تان تعریف کنید، حتماً به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اید.

برای رسیدن به موفقیت‌های بیشتر اشتیاق دارید

شاید برخی موفقیت‌های کوچک و ناچیز اشتیاق شما برای رسیدن به موفقیت‌های بیشتر را کاهش دهد؛ این بدین معناست که فرد به دستاوردهای کوچک راضی می‌شود و به دنبال موفقیت‌های بیشتر نمی‌رود. پس اگر گاهی انگیزه خود را برای رسیدن به اهداف و خواسته‌های خود از دست می‌دهید، از موفقیت دور خواهید بود. افراد موفق همواره در تلاش‌اند این احساس را از خود دور کنند و در طی یک دوره‌ی طولانی به دنبال کسب موفقیت‌های بیشتر می روند.

به شریک زندگی خود تعهد بلندمدت دارید

برای رسیدن به موفقیت باید بتوانید روی نیازهای خود متمرکز شوید. افراد موفق به‌خوبی می‌توانند برای آینده‌ی خود برنامه ریزی کنند و به یک رابطه‌ی بلندمدت متعهد شوند. پس اگر چنین طرز فکری دارید، حتماً از یک زندگی موفق بهره‌مند هستید.

از زندگی خود رضایت دارید

اگر از وضعیت زندگی خود ناراضی باشید، بالاخره این احساس تلخ خود را نشان می‌دهد و در جایی بروز می‌کند. پس وقتی تنها هستید و در افکار خود غرق شده‌اید، این افکار ناخوشایند به سمت شما می‌آید و خودتان را مورد ارزیابی قرار می‌دهید، در این وضعیت آسیب پذیری بالایی دارید. افراد موفق در تنهایی خود هم لبخند روی لب دارند و از وضعیت خود راضی‌اند.

فرصت‌های خوب را تشخیص می‌دهید

برای رسیدن به موفقیت باید بتوانید فرصت‌های بهتر را تشخیص دهید. اگر به موفقیت رغبت داشته باشید، اهداف و خواسته‌های خود را تعیین می‌کنید و می‌توانید هر آنچه در زندگی برایتان مهم است را تشخیص دهید. اگر فرد موفقی باشید، حتماً این توانایی را دارید که شرایط خود را ارزیابی کنید و واکنش مناسبی از خود نشان دهید.

پس اگر این نشانه‌ها را در خود پیدا کردید، حتماً یک زندگی موفق و لذت بخش دارید. البته تعریف هر فرد از موفقیت متفاوت است، اما با توجه به این معیارهای استاندارد می‌توانید میزان موفقیت را در زندگی خود بسنجید.


منبع: یوکان