موفقیت فردی

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

موفقیت فردی

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

۱۵ راهکار ساده برای رسیدن به موفقیت شغلی

ممکن است تصور کنید که شما راهتان با آن دسته افراد موفقی که پیوسته کامیابی های تازه حاصل می کنند یکی نباشد. البته ممکن است آنها توانایی هایی داشته باشند که شما فاقد آن هستید، اما همیشه به یاد داشته باشید: موفقیت آموختنی است و تنها تفاوت شما با آنها این است که آنها همیشه یک سری عادات خاص را به کار می بندند و این باعث کامیابی شان می شود.

موفقیت همین است: جمع راه و روش های زندگی هوشمندانه. در اینجا به چند مورد از این شیوه ها اشاره می کنیم.

۱. با دقت لباش بپوشید

قبل از ترک منزل به سمت محل کار، زمانی را صرف چک کردن شیوه ی لباس پوشیدن خود کنید و اطمینان حاصل کنید که آیا لباس مناسب به تن کرده اید یا خیر. ممکن است بعضی ها بگویند که لباس برای آدم ارزش نمی آورد، اما به عقیده ی من کاملاً اشتباه است. دنیای کار و تجارت تا حد زیادی روی این مسئله می چرخد.اگر مثل یک فرد موفق لباس بپوشید، دیگران هم مثل یک فرد موفق با شما برخورد می کنند. پس در شیوه ی لباس پوشیدنتان تجدید نظر کنید.

۲. مثل برنده ها بیندیشید.

رفتار خود شخص نقش بزرگی در موفقیتش دارد. دیدگاهتان نباید هیچگاه مثل انسان های شکست خورده باشد. خوب است که پیشرفت ها و دستاوردهایی که در راه آنها تلاش می کنید را برای خود مجسم کنید. همیشه نیمه ی پر لیوان را ببینید. مردم هم همیشه از افراد موفق تبعیت می کنند نه منفی بافان.

۳. جزئی از یک گروه باشید

موفقیت اکثر اوقات یک کار گروهی است. یک گلزن در فوتبال هیچوقت به تنهایی نمی تواند موفقیت کسب کند. با همکاری و مساعدت اعضای مختلف یک گروه، موفقیت به دست می آید. اگر در یک گروه کار می کنید، تا جایی که می توانید مسئولیت ها و کارهای خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهید و از دیگران نیز همین انتظار را داشته باشید. در این حالت است که موفق خواهید شد.

۴. پویشگر باشید

کسی که شکار کردن بلد باشد، می داند که می تواند منتظر شکار در جایی مخفی شود اما هیچوقت چیزی شکار نکند. قانون شکار این نیست. باید از مخفیگاه بیرون آیید و خودتان به دنبالش بروید. در مسائل کاری نیز وضع به همین منوال است. منتظر تکلیف نمانید. خودتان به دنبال کار باشید. در خود انگیزه ایجاد کنید و به دنبال پروژه های جدید باشید و از هیچ چیز هراسی به دل راه ندهید.

۵. احساسات خود را به روشنی بیان کنید

وقتی همه ی قدم ها را به دقت بردارید، تنها چیزی که ممکن است مانع رسیدن شما به موفقیت شود، مهارت های ارتباطی است. خود را در یک جلسه ی کاری تصور کنید. رئیستان از شما نظر خواهی می کند. شما دقیقاً می دانید که چه باید بگویید تا مشکل حل شود، اما در بیان آن عاجزید. صدایتان و کلماتتان هیچکدام یاریتان نمی کنند. اینجاست که همه کم کم از شما دوری می کنند. پس یاد گرفتن مهارتهای ارتباطی یکی از اصول اولیه است.

۶. همیشه نتیجه را در ذهن داشته باشید

هر کاری که انجام می دهیم، قطعاً دلیلی دارد. و برای رسیدن به نتیجه ای مشخص است که همه ی این کارها را انجام می دهیم. در محل کار هم باید همین طور باشد. هر کار ناخوشایندی هم که مجبور به انجامش هستید را با در نظر گرفتن نتیجه و هدفتان به دقت انجام دهید. این به شما انگیزه هم می دهد.

۷. بدانید چطور پشت تلفن صحبت کنید

مهم نیست کار شما چه باشد، تلفن همیشه یکی از مهمترین ابزارها بوده است. حتی از کامپیوتر هم مهم تر است چون وسیله ای است که با آن ارتباط برقرار می کنیم. کسی که آنطرف خط است باید اطمینان یابد که شما دقت و توجه لازم را به او دارید. هنگام صحبت کردن با تلفن از خوردن و آشامیدن و آدامس جویدن خودداری کنید.

۸. منظم باشید

هنگام کار کردن روی یک پروژه، قدم به قدم همه ی مراحل را به دقت طی کنید. برای کار خود طرح و برنامه داشته باشید. اگر قسمتی از کار را ندیده بگیرید، مطمئناً کارتان به نتیجه نخواهد رسید.

۹. انتقاد نکنید

گروهی از مردم فقط برای ایراد گرفتن از سایرین زندگی می کنند. شما اینطور نباشید، اگر در کار کسی ایرادی مشاهده کردید، مثل یک معلم به او گوشزد کنید. کسی را مسخره نکنید و بیش از حد شکایت نکنید. و زمانی هم که کاری شایسته ی ستایش است، تحسین کنید.

۱۰. مودب باشید

سعی کنید در برخورد با دیگران همیشه مودب و مشتاق و علاقه مند باشید. مردم درمورد ما با نحوه ی برخوردمان با آنها قضاوت می کنند. خوش خلق باشید و رفتارتان را اصلاح کنید.

۱۱. هر از گاهی مسئولیت مشکلی را بر عهده گیرید

افراد در برخورد با مشکلات دست پاچه می شوند. بهترین راه حل برای از بین بردن این مشکل این است که هر از چند گاهی مسئولیت برطرف کردن یک مشکل را بر گردن بگیرید.

۱۲. با انتقادات دیگران از شما به خوبی برخورد کنید

وقتی کسی از شما انتقادی می کند، ابتدا ببینید منبع معتبری دارد یا خیر. راحت است که انتقاد را ندیده بگیرید و پیش خود بگویید طرف حسود بود. اما خوب است که گهگاه خودمان را همانطور که دیگران می بینند ببینیم. روی انتقادات دیگران فکر کنید و توصیه ها را نادیده نگیرید.

۱۳. الگو باشید.

همیشه کارها را طوری انجام دهید که انتظار دارید دیگران انجام دهند. این کار بسیار تاثیر گذار است و در کل شرکت انعکاس پیدا می کند. اگر همیشه کارهایتان را به بهترین نحو انجام دهید، در کارتان نمونه خواهید شد و دیگران نیز به عنوان یک سرمشق از شما پیروی می کنند.

۱۴. صبور باشید

چیزی به اسم موفقیت یک شبه یا یک شبه ره صد ساله رفتن وجود ندارد. حتی آنها که به نظر شما یک دفعه موفق شدند نیز مطمئن باشید که برای رسیدن به این موفقیت زمانی طولانی تلاش کرده اند. رسیدن به موفقیت نیازمند گذر زمان است. باید صبور باشید و همیشه هدف را در ذهنتان نگاه دارید.

۱۵. چیزهای جدید بیاموزید

سعی کنید همیشه در زمینه ی کاریتان از اطلاعات روز باخبر شوید و علوم جدید مربوطه را یاد بگیرید. همیشه سطح دانش خود را بالاتر از دیگران نگاه دارید و موفق خواهید شد.

با انجام این نکات، خیلی زود خواهید دید که توجه دیگران به سمتتان معطوف می شود و طالب تجارت، معامله و کار کردن با شما می شوند. و وقتی چنین حالتی ایجاد شود، یعنی موفق شده اید.


منبع:مدیر ایران

ارتباط موثر اجتماعی و موفقیت

امروزه ما در دنیایی زندگی می کنیم که ناگزیرازارتباط وبرخورد با دیگران هستیم آنچه مسلم است که هیچ کس قادر نیست بدون کمک ومساعدت وارتباط با دیگران ، نیازهای معمولی خود را برطرف سازد .حال سئوالی که اینجا مطرح می شود این است که چگونه باید با دیگران ارتباط برقرار کنیم وجهت افزایش این ارتباط چه کارهایی باید انجام دهیم یا اینکه چه کارهایی نباید انجام دهیم...

ارتباط موثر

 در معاشرت باید با روی گشاده ونرمی ومهربانی با همه رفتار نمود وتند خویی با هرکس که باشد بد است .اگر خود را در سطح دیگران قرار دهیم واز زبان آنها برای انتقال نقطه نظرهای خود استفاده کنیم ،اغلب به نتیجه دلخواه می رسیم وبا دیگران در سطح خود آنها ظاهر شدن همان برقراری ارتباط موثرمی باشد .بعضی ها گمان می کند که ارتباط فقط شامل حرف زدن ،نوشتن ویا بحث کردن است ، اینها از عناصر مهم ارتباطی هستند ولی در واقع ارتباط را رفتاری می گوییم که پیامی در خود دارد که توسط طرف مقابل ما درک می شود، خواه شفاهی باشد یا غیر شفاهی ،آگاهانه یا ناآگاهانه ، عمدی و…. ولی اگر ادراک شود ،جنبه پیام ارتباطی پیدامی کندوهمین عدم درک پیام رابطه رامختل، ونارسامی سازد. ارتباطات عامل ومنشا بسیاری از شادیها وغصه ها و رنجها ی زندگی است ، زندگی شاد ، زندگی سرشار از دوستی است . روشن است که با افراد متفاوت ، رفتارهای متفاوتی خواهیم داشت تاکید بر خصوصیات مشترک ارتباط را موثر می کند ، ما انسانها با یکدیگر مشترکات فراوان داریم ،با کمی تمرین می توان خود را همراه دیگران بیابیم و با آنها دوست وهم رای شویم. 
● شیوه های افزایش ارتباط خود با دیگران : 
۱) صریح وصادق بودن: 
سعی کنیم در روابط خود با دیگران صریح وصادق باشیم ، در گفته های خود صریح وصمیمی باشیم واز هر نوع ابهامی اجتناب کنیم ، چون اگر منظور خود را با صراحت بیان نکنیم طرف مقابل ما به اشتباه می افتد وبه حدس وگمان متوسل می شود واز واقعیت دور می گردد. 
۲) احساسات خود را بیان کردن: 
بااحساس خود روراست باشیم ، سعی کنیم مشکلات زندگی واحساساتی که داریم،باهمسر وشریک وباطرف مقابل خود در میان بگذاریم .حتی اگر گمان کنیم که باعث ناراحتی آنها میشود اگر می خواهیم با طرف مقابل خود ارتباطی معقول ومنطقی بر پایه تفاهم داشته باشیم ، بهترین روش روراست بودن است واحساس خود را باوی در میان گذاشتن است .اگر مشکلی را حل نشده باقی بگذاریم ویا موضوعی را که مداقه وگفتگو در باره آن الزامی است به میان نکشیم ، مثل این است که دمل چرکین ودردناکی را سرجایش گذاشته وبه حال خود رها کرده باشیم . 
۳) زمینه مشترک ونکات مشابه را یافتن : درجست وجوی زمینه های مشترک باشیم، سعی کنیم در ارتباطمان بیشتر ا نکات مشترک ومشابه را بیابیم . اهداف ونیازها ونگرانیها را از نظر او نگاه کنیم وبرای اینکه شرایط طرف مقابل را درک کنیم باید اموراو را از دید ونظر او ببینیم وبا پرس وجو ، از اموری که نگرانی او باعث شده ، متوجه گردیم ،همین نکات مشترک زمینه های مساعدی هستند که شالوده همدلی ووحدت وتفاهم را برروی آن می توان بنا کرد ، عبارتی مثل : ((من وتو هردو همین را می خواهیم ))را می توان بیان نمود. 
۴) همدلی وهمدردی کردن: 
سعی کنیم با شخص احساس مشترک داشته باشیم . شادی وغم خود به حساب آوریم وموقعی که او احساس غم می کند ما نیز با او همدرد وهم غم شویم وبالعکس مساعی ما این باشد که سیستم حسی فردارتباط برقرار کنیم . 
۵) شنونده خوبی بودن: 
شنونده خوبی باشیم وگوش کردن را یاد بگیریم .گوش کردن به سخن وکلام دیگری موجب می شود تا او در نهایت آرامش خیال ، به طور واقع ، منویات قلبی واحساسات خود را با ما در میان بگذارد وبرایمان احترام قائل شود وآماده شنیدن نظرات ما شود. 
۶) سیستم روحی افراد را شناختن وتقلید از آنها: 
برای این کار باید به دقت به افراد چشم بدوزیم وبه سخنان آنها به دقت گوش فرا دهیم وببینیم غالبا" از چه نوع کلماتی استفاده می کنند آنگاه با استفاده از همان نوع کلمات ، تقلید از لحن صدا،حالات وحرکات چشم ها به گونه ای با آنها نحوه فکر وعملکرد ذهنی شان مطابق باشد. 
۷) شخصیت افراد در نظر گرفتن: 
باید ببینیم طرف مقابل ما چه شخصیتی دارد ، برون گراست یا درون گرا ، برای صمیمیت با درون گرایان باید ببینیم چه ایده ها وارزشهای برای آنها اهمیت دارد و آنگاه بکوشیم تا با توجه به چارچوبهای ذهنی شان با آنها رفتار کنیم وصحبت کنیم وبالعکس ، برای همدلی با برون گرایان به آنها نشان دهیم که آنچه می گویند وعمل می کنند با اندیشه ورفتار مردم هماهنگ است. 
۸) تقویت نمودن عزت نفس : 
برای تقویت عزت نفس خودباید با تعمق در ژرفای وجود از دنیای پیچیده درون خود آگاه شویم ، به کاستی هایمان پی ببریم ، جهت گیری هایمان را در قبال رویدادهای مردم وشرایط گوناگون
۹) محترم شمردن احساس طرف مقابل : 
همواره رفتاری احترام آمیزداشته باشیم واحساس طرف مقابلمان رامحترم بشماریم،کوچک کردن همدیگر،به خصوص درحضور دیگران درمناسبات وروابط ،اثرتخریبی دارد،رفتار توام باظرافت وملایمت نه فقط شامل رفتار مودبانه می شود،بلکه صفا وصداقت واقعی واعتمادکامل نیز در بردارد. 
۱۰) سکونت نمودن : 
سکوت پیامی اعجاز گر در امر ارتباط است ویکی از جنبه های مهم ارتباط است ، مشروط بر اینکه حاوی پیامی باشد، سکوت می تواند در مناسبات انسان عشق ورضایت وخشنودی وتفاهم دوگانه واحساسها را منتقل سازد. 
۱۱) عدم افراط در موعظه: 
منظورمان را به صورت سخنرانی ونصیحت خشک تو خالی بیان نکنیم . موعظه می تواند جنبه افراطی ومخرب درروابط داشته باشدومابایدسعی کنیم حداعتدال رانگاه داریم وبرای سخنانمان ارزش قائل شویم وجایی که ازمانظرمی خواهند ، نظر بدهیم . 
۱۲) وقت وموفقیت شناس بودن : یادبگیریم که چه وقت شوخی وچه وقت جدی باشی،هیچگاه طرف مقابلمان رادست نیدازیم ،ازگفتن جملات وکلماتی که باراخلاقی وفرهنگی مناسبی ندارنددربیان منظورمان ، خوداری نماییم ،شوخی کردن بایدباتوجه به موقعیت وزمان خاصی باشد . 
۱۳) مخالف نمودن به شیوه مناسب : یاد بگیریم که چگونه بدون بحث وجدلهای مخرب ، مخالفت خود را نشان دهیم ، جرو بحثها غالبا" بابلند کردن صدا ، دادوفریاد ، خشم وغضب ، همراه است . بحث وجدلها تا حدود زیادی تحت تاثیر گرایشات وخلق وخوی افراد درگیر مباحثه قرار می گیرد .اکثریت مردم فاقد روحیه خود پسندانه افراطی هستند ، به این علت با تسلطی که بر نفس خود دارند می توانند از درگیری واهانت خود داری کنند .کسی که می خواهد شمارا خشمگین کندتاازکوره در برویدبهترین راه مقابله باآن برگزیدن روشن سازنده به جای عکس العمل وروش مخرب ومنفی است که اوبه آن توسل جسته است . 
۱۴) یکی بودن قول وعمل : 
سعی کنیم قول وعملمان یکی باشد .هنگامی که خودمان برای گفته های خود ارزش قایل نیستیم ، چه انتظاری می توان داشت که دیگران قولها وسخنان ما را محترم بشمارند .هنگامی که ما قول می دهیم کاری را انجام دهیم سعی کنیم آن را به مرحله عمل برسانیم واگر ناتوان در انجام آن هستیم هرگز خود مکلف به وعده ای که از عهده آن بر نمی آییم ، نکنیم روراست وصادقانه بگوییم نمی توانیم .پس برای اینکه دیگران را به خوبی درک کنیم باید بتوانیم اطلاعات را به خوبی از آنها کسب کنیم واین امر منوط به توانایی ما در دقیق گوش کردن ، دقت نظر ، همدلی ، طرح سئوالات مفید وسودمند واحترام متقابل است . احترام با سیستم حسی فرد دیگر ، مشاهده همه چیز از نگاه او وسر در آوردن از نیازها وعلایقش به ما کمک می کند که اطلاعات را به نحوی دریافت کنیم که به سهولت قایل فهم وهضم باشد . دو عامل اساسی ارتباط ، همان درک شدن ودرک کردن است . زندگی یک مسابقه صرف نیست،می توانیدبا اشخاص به گونه ای رفتار کنید که هرکس خودرا یک برنده در نظر بگیرد واحساس پیروزی کند. شرایط پیروز شدن یکی وباختن دیگری هرگز به نفع کل نیست. همگام شدن نه تنها روی دیگران ، بلکه روی ما نیز تاثیر قابل ملاحظه ای بر جای می گذارد .وقتی با دیگران همگام می شویم در واقع به دورن آنها می رویم ودر ذهن آنهاجا می گیریم ودر ارتباطمان باید سعی مان در افزایش وارتفاء بیش ازبیش این رفتارهاباشدودرنتیجه تجربه ای از آنها پیدا کنیم.همگام شدن موثربه ماامکان می دهد با دیگران برخورد همدلانه وبه یاد ماندنی داشته باشیم .  



منبع: آکا ایران

چند راهکار برای رسیدن به موفقیت تحصیلی

راهنمایی :راهنمایی کمک می کند که فرد خود را بهتر بشناسد استعدادها علایق و مشکلات اجتماعی خود را درک کند. راهنمایی به دانش آموز کمک می کند تا آگاهی های لازم در زمینه فرصت های تحصیلی و حرفه ای خود کسب و از آنها استفاده کند. راهنمایی به فرد کمک می کند تا خود و محیطش را شناخته و از امکانات موجود حداکثر بهره برداری را بنماید و در گزینش رشته تحصیلی و شغل مناسب اقدام کند.


نقش راهنمایی ایجاد سازگاری است و به دانش آموز کمک می کند تا خود را با زندگی و مدرسه سازگار سازد. به طور خلاصه راهنمایی تسهیل کننده (آسان کننده) رسیدن به هدف های تعلیم و تربیت است که کمک می کند دانش آموز خود و محیطش را بهتر بشناسد و به طور رضایت بخشی خویشتن را با زندگی و مدرسه سازگار نماید.

مشاوره
راهنمایی شامل خدمات متنوعی است که “مشاوره” یکی از آنهاست. در حقیقت مهمترین خدمت راهنمایی مشاوره است. هنگامی که دچار مشکلی می شوید بی درنگ می توانید به مشاورتان مراجعه کنید. البته قبلا درباره یک مشاور خوب تحقیق کنید. می توانید از معلمتان بخواهید که یک مشاور خوب به شما معرفی کند. اگر چه ممکن است در بسیاری از مدارس افرادی به اسم “مشاور” باشند ولی شما بیشتر می توانید از آنها برای پیداکردن یک مشاور خوب در مراکز مشاوره و راهنمایی که در اکثر شهرها وجود دارد کمک بگیرید. چون اول آنکه به علت تعداد بسیار زیاد دانش آموزان در مدارس شاید مشاور مدرسه نتواند وقت مناسبی را به شما اختصاص دهد. دوم آنکه ممکن است تخصص کافی در زمینه مشاوره نداشته باشد.


در انتخاب مشاور دقت کافی مبذول دارید و حتما مشاوری انتخاب کنید که به ارزشها و باورهای دینی متعهد باشد. در اینجا هرگز مشاوران غرب زده و غیرمذهبی که بازگوکننده تجربه های به بن بست رسیده غربیها هستند توصیه نمی شود. هنگامی که به مشاورتان مراجعه می کنید او با شما شروع به صحبت (مصاحبه) می کند سعی کنید با مشاور ارتباط برقرار نمایید. مشاور هرگز به اسرار و رازهای شما کاری ندارد فقط تا حدی که به شما کمک می تواند از آنها مطلع شود. مشاور درباره شخصیت شما قضاوت نمی کند و برای شما به عنوان یک انسان ارزش و احترام قائل است.

مطالعه برتر
یکی از علل ناکامی های تحصیلی روش نادرست مطالعه است. عوامل زیادی برای موفقیت در تحصیل وجود دارد که می توان از عوامل مهمی همچون معلم ماهر و کارآزموده پشتکار و جدیت محیط مناسب خانوادگی و... نام برد. در بسیاری از موارد همه شرایط تا حدی قابل قبول است اما دانش آموز (فراگیر) روش های صحیح مطالعه را نمی داند.


شاید بعضی دانش آموزان گمان کنند با زیاد مطالعه کردن از بقیه موفق تر خواهند بود ولی از سویی به درست مطالعه کردن بی توجه می باشند.


بعضی دیگر گمان می کنند که با بی خوابی کشیدن می توانند در تحصیل موفق باشند. اما این گروه هم اشتباه می کنند در اینجا برای تاکید و اهمیت روش های برتر مطالعه دوباره باید خاطر نشان کنیم که:
بسیاری از ناکامی ها (در تحصیل) به خاطر بد مطالعه کردن و ندانستن اصول و روش های مطالعه درست است.یکی از مهمترین چیزهایی که هر دانش آموز باید بداند آن است که روش مطالعه و یادگیری هر درسی ممکن است با درس دیگر متفاوت باشد. شما باید از معلمتان بخواهید که روش مطالعه درسی را که تدریس می کند. به شما بیاموزد.


در این فصل ابتدا نکته هایی کلی عنوان می شوند که شما را در “مطالعه برتر” یاری خواهند کرد. بخشی از این مطالب از کتاب “کلیدهای طلایی برای موفقیت تحصیلی” انتخاب شده است که برای تاکید بیشتر و به دلیل اهمیت بسیار بعضی مطالب در قالبهای گوناگون تکرار شده است و سپس به طور اصولی مطالبی را عنوان خواهیم کرد که یقینا با مطالعه مستقیما ارتباط دارد و دانستن این مطلب شما را در مطالعه برتر کمک خواهد کرد. مطالبی درباره آموختن “تنظیم پاراگراف” تحت عنوانهای “خواندن و نوشتن” “ساختار یک پاراگراف (بند)” “روایت” “توصیف” “توضیح یا مثال و تصویر” “علت و معلول” “دسته بندی” “تشابه و تباین (مغایرت) “ترکیبات” و به دنبال آن مطالبی درباره خواندن توام با فهمیدن با عنوانهای “خواندن و فهمیدن” “سرعت تشخیص کلمه” “سرعت درک کلمه” “سرعت درک جمله” “خواندن برای اطلاعات دقیق” “سطحی خوانی” “نگاه اجمالی” و “متن خوانی”

نکاتی برای مطالعه برتر
در مطالعات خود باید تنوع ایجاد کرد و به طور مثال اگر قرار باشد ساعاتی را صرف مطالعه نمود نباید همه وقت را برای انجام یک کار صرف کرد. کمی از وقت را باید به مرور مطلب دیگری گذراند یا مختصری درباره آینده برنامه ریزی نمود و کمی مطالعه آزاد داشت. کمی تنوع به همان خوبی استراحت کردن است. اگر فکر انسان فعالیتهای متنوعی داشته باشد کارآیی بیشتری خواهد داشت تا آن که برای مدتی طولانی به کاری یکنواخت بپردازد.


همیشه باید مطلب و یادداشتی مهم به همراه داشت که همه جا بتوان از آن بهره برد بسیار مفید است که یک کتاب جیبی یا کارتی شامل مطالب کلیدی که می خواهیم آن را فرا گیریم به همراه داشته باشیم. مکان یادگیری جایی است که انسان آنجا هست یعنی اگر همه جا مطلبی به همراه نداشته باشیم بهانه خوبی برای یاد نگرفتن داریم.


وقتی به تنهایی مطالعه می کنیم این امکان وجود دارد که ساعتها پشت میز بنشینیم بدون اینکه فراگیری چندانی داشته باشیم. زمانی که عضو یک گروه فعال مطالعاتی باشیم امکان “در رویا رفتن” به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد.


در مطالعه نباید کمال گرا بود به این معنی که در یاد گرفتن مطلبی نباید خیلی وسواس داشته باشیم یا وقت بسیار زیادی را به یاد گرفتن مطلبی اختصاص دهیم که هر قدر آن را مطالعه می کنیم از توانایی خود نسبت به درک آن اطمینان حاصل نکنیم. کمال گرایان اغلب به دلیل انجام دادن کامل تعداد کمی از کارها در نهایت با انباشته شدن کارهای مهم مواجه می شوند. کاری که امروز غیرممکن به نظر می رسد ممکن است پس از مدتی (هنگامی که اطلاعات و تجربیات لازم در جهت سازماندهی روش انجام کار به دست آید) امری بسیار آسان تلقی شود. خطر واقعی پافشاری در انجام یک کار ردیف شدن بقیه کارهای انجام نشده است که در همان زمان در حال انباشته شدن هستند. زمان را به تفکر درباره مطالعه نباید تلف کرد. افراد باهوش به تدابیر بسیار پیچیده اجتناب از مطالعه مانند موارد ذیل آشنا هستند:
تمیزکاری مرتب کردن و تظاهر به این که قبل از مطالعه انجام دادن آن کارها لازم است.
انجام دادن کارهای کوچک و آسان به عنوان راهی برای به تاخیر انداختن شروع یک کار مهم و بزرگ.

پیدا کردن فعالیتهای جایگزینی.
باید از کنار موانع رد شد. هنگامی که مطلبی می رسیم که چیزی درباره آن نمی دانیم نباید متوقف شویم. بلکه باید آن را مانند جزیره کوچکش پشت سر بگذاریم. باید موضوع بعدی را مطالعه نمود شاید ساده تر بیان شده باشد. ممکن است پس از این که به چند موضوع و مطلب تسلط پیدا کردیم آن مشکل خود به خود حل شود. انسان نباید خود را به روش مطالعاتی که به طور اتفاقی برگزیده است محدود نماید. برای انجام کارهای مختلف به کارگیری روشهای متفاوت سودمند است. آزمون روشهای مختلف باعث به وجود آمدن تنوع و جذابیت در فعالیت های تحصیلی می شود. جعبه ابزاری از روشهای گوناگون یادگیری باید فراهم آورد.


هر قدر روشهای مختلفی که برای یادگیری مورد آزمایش قرار می دهیم بیشتر باشد بهتر می توان تصمیم گرفت که کدام یک از فنون بیش از بقیه مناسب انجام کاری خاص در موقعیتی خاص می باشد. انتخاب بهترین روش برای انجام کارهای مختلف مهارت بسیار مفیدی در جهت پیشرفت است. به این معنا که انسان به سرعت می تواند خود را با موقعیت ها و شرایط جدید وفق دهد.


باید کاری کنیم که هر صفحه از یادداشتهایمان با صفحات قبل فرق داشته باشد. این باعث می شود که هر صفحه در خاطرمان بماند. تمام صفحه را نباید پر کنیم بلکه باید جای خالی برای اصطلاحات بعدی و مطلب اضافی قرار دهیم.

خواندن مفید با استفاده از قلم امکان پذیر است.
باید در حال مطالعه نکات مهم را در کنار صفحات یادداشت کرد و با استفاده از ماژیک یا شبرنگ قسمت های مهم را مشخص کرد. این موضوع به ما این امکان را می دهد تا به طور مستمر با مطالب کتاب ارتباط داشته باشیم.
باید در حالی که مطالعه می کنیم سوالاتی مطرح کرده و بنویسیم که موجب می شود بعدها در آن مورد خود را بیازماییم


حتما باید در حال مطالعه خلاصه برداری کرد. خلاصه نویسی مهارت بسیار سودمندی است که با تمرین پیشرفت می کند. مهارت یافتن در خلاصه نویسی به انسان کمک می کند تا حجم مطلبی که می خواهد یاد بگیرد کمتر شود. این مهارت خود به خود انسان را به تصمیم گیری راجع به موارد مهم و غیرمهم وادار می سازد و موجب جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی که صرف مطالعه بی نتیجه و سرسری می گردد می شود.


وضو داشتن به هنگام مطالعه باعث شادابی جسم و روح انسان و تمرکز حواس می شود. خواندن دعای مطالعه قبل از شروع کار می تواند ثمربخش باشد:
“اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اکرمنی بنور الفهم. اللهم افتح علینا ابواب رحمتک و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین.”
“پیش مطالعه” بسیار مهم است. نباید فراموش کرد که حتی اگر پیش مطالعه خیلی سطحی هم باشد باید آنرا انجام داد.
نت برداری نوشتن نکات اساسی و مشخص کردن مطالب مهم بسیار مفید است که ما را در مرور سریع یاری خواهد کرد.
تکرار مرتب مطالب آموخته شده به صورت روزانه هفتگی و... فوق العاده مفید است. با تکرار مرتب باید مطالب را طوری در ذهن خود جا دهیم تا هرگز فراموش نشوند (جزیی از حافظه بلندمدت ما را تشکیل دهند).


چند دقیقه مطالعه پس از کلاس اگر از پیش مطالعه پر اهمیت تر نباشد کم اهمیت تر نخواهد بود. باید تجربه های شخصی خود برای مطالعه بهتر کمک بگیریم. البته تجربه هایی که ثمربخش بوده اند. مواردی همچون مکان مطالعه روشن بودن فضای مطالعه جریان هوای تازه استراحت در بین مطالعه و غیره بسیار مهم است اما باید به این نکته توجه کرد که نباید خیلی در مورد آنها دچار وسواس شد. برای مطالعه در همه شرایط چه آرام و ساکت و چه شلوغ و پر سر و صدا باید تمرین کنیم. زیرا در بعضی از مواقع ناچار به مطالعه در این شرایط خواهیم بود. داشتن طرح و برنامه در مطالعه بسیار ثمربخش است. البته برنامه ای قابل اجرا انعطاف پذیر و در حد توان. بهتر است طرح ها و برنامه های مطالعاتی را به اطرافیان بگوییم تا در انجام آنها بیشتر تلاش کنیم.

خواندن و فهمیدن
خواندن یک مهارت ضروری برای دانشجویان نه تنها به عنوان یک منبع دستیابی به اطلاعات بلکه به عنوان یک فعالیت تفننی می باشد. البته خواندن باید همراه با درک باشد وگرنه نتیجه دستیابی به اطلاعات را نخواهد داد. برای خواندن با درک خواننده باید اطلاعات را از طریق فرآیندهای معین جمع آوری کند. به گفته دیگر درک استنباط معنی از موارد چاپی را ایجاب می کند. جهت استنباط معنی از یک متن خواننده ابتدا باید کلمات اصطلاحات تعابیر و جملات را بفهمد.


علاوه بر خواندن همراه درک خواندن باید همراه با سرعت باشد. خواننده ای که هر بار کلمه ای را به تنهایی می خواند و روی آن متمرکز می شود یک کندخوان است. بنابراین او خواننده غیرکارآ است ولو این که با فهم بخواند. در حقیقت یک کندخوان روی هر کلمه برای تشخیص عناصر ساختاری اش توقف یا مکث می کند. چنین خواننده ای تقریبا 8 ـ7 مکث در هر سطر صفحه با اندازه متوسط انجام می دهد در حالی که یک خوانند متوسط تقریبا 5 ـ4 و یک خواننده تندخوان تقریبا 3 ـ2 مکث برای چنین سطری خواهد داشت. یعنی در هر مکثی که تقریبا یک چهارم ثانیه طول می کشد تندخوان دو تا چهار کلمه ولی کند خوان فقط یک کلمه می خواند. تندخوان در حدود ششصد تا هزار کلمه در دقیقه متوسط خوان تقریبا سیصد تا چهار صد کلمه و کند خوان صد و پنجاه تا دویست کلمه در دقیقه می خوانند. به تعبیر دیگر آهسته خوان چهار دقیقه متوسط خوان دو دقیقه و تند خوان صرفا یک دقیقه برای خواندن یک عبارت معمولی از یک متن (در صورتی که کلمات و ساختارهای مشکل نداشته باشد) نیاز دارد.


اضافه بر این کندخوان میدان دید محدودی دارد. میدان دید به محیطی که در آن لغات بطور واضع قابل دیدن هستند گفته می شود. کندخوانها از کلمه ای به کلمه دیگر می روند در حالی که روی هر کلمه مکث می کنند. از طرف دیگر تندخوانها میدان نگرش بزرگی دارند که در آن می توانند چندین کلمه را در یک زمان بخوانند. آنان صرفا میدان نگرش وسیع ندارند بلکه نگرشی هم به پیرامون دارند. یعنی می توانند کلمات در زوایا و پیرامون میدان دیدشان را ببینند. البته کلمات پیرامون دید را به روشنی نمی توانند ببینند اما جهت تکمیل و حدس معنای آن ها می توانند بقدر کافی کلمات را ببینند.


اخیرا متذکر شدیم که خواندن باید به درک منتهی شود و فهم باید ملازم سرعت باشد به منظور این که خوانندگان با فهم و سرعت بخوانند باید مراحل زیر را طی کنند.
1 ـ سرعت تشخیص کلمه.
2 ـ سرعت درک معنای کلمه
3 ـ سرعت درک جمله.
4 ـ سرعت فهم پاراگراف که عبارت است از:

الف ـ خواندن پاراگراف برای مفهوم اصلی یعنی گذرخوانی.
ب ـ خواندن پاراگراف برای آگاهیهای ویژه یعنی خواندن پژوهشی.
ج ـ خواندن پاراگراف برای جزئیات و درک کامل: یعنی خواندن به منظور اطلاعات دقیق (دقیق خوانی)
5 ـ سرعت درک مطلب متن.

سرعت تشخیص کلمه
تشخیص کلمه یک قسمت اساسی جریان خواندن است. خواننده کلمه را به تمامی بدون ملاحظه اجزایش باید بشناسد. او به اولین و آخرین حرف هر کلمه باید توجه کند بجای این که همه حرفهای کلمه را یکی یکی ملاحظه کند. در واقع خواننده ابتدا حرف آغازین و سپس آخرین حرف کلمه را جهت فهم کلمه به عنوان یک کل می بیند. در حالی که خواننده به کلمه به عنوان یک واحد توجه دارد باید تفاوت بین آن کلمه و کلمه ای که شباهت زیاد به آن دارد بفهمد. یک کلمه ممکن است کاملا شبیه دیگری باشد با این وجود در این تشابه ممکن است ویژگی خاصی وجود داشته باشد که کلمه ای از دیگری تفاوت یابد. مثلا او “حسن” را به تمامی تشخیص می دهد اما در همان زمان باید بداند که تفاوتی بین “حسن” و “حسین” وجود دارد. شاید خواننده در اولین نگاه هر دوی آنها را همانند ببیند ولی بعدا با یک تمرکز کوچک روی دو کلمه او خواهد توانست (ی) زیادی در دومی را ببیند. البته وی لزوما هر حرف را تمیز نمی دهد. او به آسانی می تواند بین دو کلمه با نگاه کردن به آنها به دقت و سرعت تمایز قایل شود.


تشخیص کلمه باید همراه با سرعت باشد و گرنه به فعالیت حرف یابی تبدیل خواهد شد. اگر خواننده ای بیش از یک هشتم ثانیه زمان برای پرداختن به کلمه ای مصرف کند به احتمال زیاد وی با شیوه حرف یابی حرکت می کند. به منظور آموزش سریع خوانی خواننده باید نگاهش به کلمات محدودیت زمانی معین داشته باشد.

خواندن پژوهشی
خواندن پژوهشی (Scanning) نوعی فن سریع خوانی است که برای تعیین اطلاعات مخصوصی نظیر تاریخ تولد، درجه حرارت، جایگاه و غیره بکار می رود. در اجرای خواندن پژوهشی خواننده نیازی به خواندن همه سطرها ندارد. او از سطرها و صفحه ها به منظور یافتن اطلاعات ویژه ای که در جستجوی آنهاست به سرعت عبور می کند. خواننده هر نوع اطلاعاتی را به استثنای قسمتهای معینی که در پی آنهاست جمع آوری نمی کند. برای این که خواننده خواندن پژوهشی را با مهارت و بطور موثر انجام دهد مراحل زیر پیشنهاد می شوند.


1 ـ ابتدا خواننده برای این که بفهمد آیا آگاهیهای مورد نظر در متن موجود است یا نه به عنوان پاراگراف نگاه کند. احتمالا اطلاعات ویژه در تیتر پاراگراف نشان داده شده باشد. اگر نباشد خواننده باید آنها را در پاراگراف جستجو کند.
2 ـ خواننده باید سطرها را نگاه کند بدون این که آنها را بخواند باید اطلاعاتی را که می خواهد جستجو نماید.
3 ـ سپس خواننده باید آگاهیهای مورد نظر را تشخیص بدهد و بفهمد.

دقیق خوانی
دقیق خوانی یا خواندن برای اطلاعات دقیق به معنای خواندن برای درک کامل است.
مطالعه برای چنین هدفی جریانی است که در آن خواننده اطلاعات درست متن را برمی گزیند و گردآوری می نماید. این نوع خواندن لازمه اش اینست که خواننده مفاهیم استنباطها و دلالتهای جملات در پاراگراف را بفهمد به علاوه خواننده باید معانی غیرمستقیم را بخوبی معانی مستقیم کلمات درک کند.


مراحل خواندن به منظور اطلاعات دقیق عبارتند از:
1 ـ یافتن مفهوم اساسی با خواندن اولین و آخرین جمله پاراگراف و نگاه گذرا به بقیه.
2 ـ گزینش آگاهیهای جزئی مهم پاراگراف جهت دستیابی به اطلاعات دقیق.
3 ـ مبادرت به طرح کردن سئوالات و جواب گفتن به آنها در خلال مطالعه پاراگراف با درکی کامل.
4 ـ دنبال کردن همه زوایای پاراگراف بطور کامل جهت درک آن.
5 ـ تقسیم بندی و سازماندهی عناصر در ذهن خود برای درک مفاهیم پاراگراف.
6 ـ هنگام خواندن پاراگراف به نتایج کلی دست یافتن.
7 ـ توانایی برای فهم نقشه های ترسیمی به منظور درک پاراگراف.
8 ـ فهم لغات. جملات و تعابیر راهنما جهت درک همه پاراگراف و بدست آوردن مفهوم درست.


منبع: بیتوته

مشخصات یک زندگی موفق و شاد؛ چطور بدانیم زندگی موفقی داریم؟

هر فردی تعریف متفاوتی از موفقیت دارد. با این که موفقیت امری نسبی است اما می‌توان برای آن یک چارچوب کلی در نظر گرفت و مشخصات و ویژگی‌های مشخصی را به آن نسبت داد. وقتی ویژگی‌های یک زندگی موفق را بدانید، قادر خواهید بود هر از گاهی زندگی خود را مورد ارزیابی قرار دهید و ببینید زندگی‌تان موفق است یا نه. در ادامه با یوکن همراه باشید تا مشخصات زندگی موفق را بیان کنیم.

برای زندگی موفق 15 ویژگی در نظر گرفته شده است؛ پس اگر این ویژگی‌ها را در خود ببینید، یک فرد موفق در زندگی خود هستید. می‌توانید برای اصلاح زندگی‌تان برنامه ریزی کنید و پایه‌های موفقیت خود را رشد دهید.

برای یادگیری مهارت‌های بیشتر و پیشرفت از خود اشتیاق نشان می‌دهید

افراد موفق اشتیاق زیادی برای به دست آوردن دستاوردهای بیشتر دارند. اشتیاق آن‌ها معمولاً به صورت تمایل برای یادگیری و پیشرفت ظاهر می‌شود. موفق‌ها همیشه به دنبال یادگیری چیزهای دیگر هستند، این یادگیری به دست آوردن مهارت شغلی یا کسب اطلاعات بیشتر درباره موضوع موردعلاقه آن‌هاست. اگر شما هم شور و اشتیاق زیادی به یادگیری بیشتر دارید، حتماً از یک زندگی موفق بهره‌مند هستید.

به تغییرات موردنیاز روی خوش نشان می‌دهید

هر فردی دوست دارد به موفقیت‌های بیشتری برسد، اما باید برای این کار تلاش زیادی کرد. همیشه در مسیردستیابی به موفقیت تغییرات زیادی وجود دارد؛ اما کسانی که ذهن قدرتمند و فعال ندارند، از تغییرات گریزانند و از تغییراتی که سر راهشان ظاهر می‌شود، می‌ترسند. این در حالی است که افراد موفق از تغییرات مداوم در زندگی خود استقبال می‌کنند، چرا که آن‌ها تغییر را برای پیشرفت و دست یابی به موفقیت لازم می‌دانند. پس اگر شما هم از تغییرات واهمه‌ای ندارید، حتماً از یک زندگی موفق و رضایت بخش بهره‌مند هستید.

به ایده‌های جدید نگرش مثبت دارید

افرادی که می‌خواهند در زندگی خود به موفقیت برسند، علاوه بر عکس‌العمل مثبت نسبت به تغییرات در سر راه خود، باید ایده‌های جدید را هم به راحتی مطرح کنند. اگر شما هم از ایده‌های غیرمعمول و جدید استقبال می‌کنید، حتماً زندگی موفقی دارید. پس با نگرش مثبت نسبت به ایده‌های جدید می‌توانید در زندگی خود به پیشرفت برسید.

با فناوری‌های جدید آشنایی دارید

فناوری از شروع قرن بیست و یکم تاکنون سرعت زیادی داشته و هر روز در مسیر پیشرفت قرار دارد. افراد موفق تمایل دارند همگام با پیشرفت فناوری قدم بردارند. آن‌ها در حوزه کاری و زندگی شخصی خود به دنبال فناوری‌های جدید هستند تا بتوانند در این مسیر به اهداف و خواسته‌های خود برسند. اگر شما هم از فناوری‌های جدید استقبال می‌کنید، حتماً از افراد موفق به حساب می‌آیید.

به احساسات درونی خود اعتماد دارید

برای گرفتن تصمیمات هوشمندانه نیاز به حس درونی داریم، این همان حس عمیق قلبی است که می‌توانیم به آن اعتماد کنیم. البته خیلی از افراد توجه ای به حس درونی خود ندارند و بیشتر تصمیماتشان را به دیگران واگذار می‌کنند. افراد موفق معمولاً بیشتر از دیگران به حس درونی خود اعتماد دارند و همیشه در تصمیمات شغلی و شخصی خود از آن بهره برده‌اند.

تمایل به همکاری با اطرافیان دارید

برای این که زندگی موفقی داشته باشیم، نیاز است گاهی از خود گذشتگی کنیم و به فکر دیگران باشیم. بدون شک برای پیشرفت شغلی و بالا بردن بهره وری نیاز است روی عملکرد خودمان متمرکز شویم. افراد موفق نسبت به پیشرفت اطرافیان خود حس حسادت و خودخواهی ندارند و با این که خود به اهدافشان دست یافته‌اند، دوست دارند به اطرافیان هم کمک کنند تا به خواسته‌های خود برسند.

به فکر سلامت جسمی خود هستید و از تفریحات سالم بهره می‌برید

گاهی برخی افراد به قدری به دنبال اهداف خود می‌روند و غرق در خواسته‌هایشان می‌شوند که وقتی برای اختصاص دادن به سرگرمی و تفریح ندارند؛ اما برای داشتن یک زندگی موفق باید زمانی را برای آرامش درونی خود در نظر بگیرید تا بتوانید به علاقه‌مندی‌های خود رسیدگی کنید. افراد موفق به سلامت جسمانی و تناسب اندام خود اهمیت می‌دهند. اگر شما به ظاهر خود اهمیت می‌دهید و برنامه‌ی غذایی سالمی را اتخاذ کرده‌اید، حتماً زندگی موفقی دارید.

به دیگران احترام می‌گذارید

با برقراری ارتباطات مثبت و احترام متقابل به دیگران به موفقیت خواهید رسید، این مسئله در زندگی شخصی و شغلی شما تأثیر به سزایی دارد. افراد موفق به اطرافیان خصوصاً کسانی که در جایگاه اجتماعی پایین‌تری هستند، احترام می‌گذارند و همواره با آن‌ها احساس همدردی دارند. آیا شما هم به احترام به دیگران تأکید دارید؟ اگر جوابتان مثبت است حتماً شما هم زندگی موفقی دارید.

اعتماد به نفس و خودباوری بالایی دارید

افراد موفق در هر شرایطی خود را باور دارند. آن‌ها همواره از تجربه‌های مثبت و منفی در زندگی خود استفاده می‌کنند تا اعتماد به نفس و خود باوری‌شان را تقویت کنند. اگر شما هم توانسته‌اید این ویژگی را در خود رشد دهید، حتماً زندگی موفقی دارید.

وضعیت اقتصادی مناسبی دارید

عوامل زیادی در موفقیت تأثیر گذار است و نمی‌توان موفقیت هر فرد را با میزان ثروت او سنجید. اگر در شغل خود به پیشرفت و موفقیت نسبی رسیده باشید، حتماً در حساب بانکی خود پس انداز قابل توجهی دارید. پس اگر حساب بانکی‌تان پر است، حتماً در دست یابی به اهداف شغلی خود عملکرد قابل قبولی داشته‌اید.

دائماً به دنبال اهداف جدید هستید

وقتی می‌توانید موفقیت طولانی مدت خود را تضمین کنید که به طور مداوم اهدافی برای خود در نظر بگیرید. کسانی که این توانایی را ندارند، در زندگی خود پیشرفت چندانی نخواهند داشت و در همان مسیری که برای خود تعیین کرده‌اند با مشکل رو به رو می‌شوند. پس اگر می‌توانید مدام برای خود هدفی در نظر بگیرید و مسیر درستی برای زندگی‌تان تعریف کنید، حتماً به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اید.

برای رسیدن به موفقیت‌های بیشتر اشتیاق دارید

شاید برخی موفقیت‌های کوچک و ناچیز اشتیاق شما برای رسیدن به موفقیت‌های بیشتر را کاهش دهد؛ این بدین معناست که فرد به دستاوردهای کوچک راضی می‌شود و به دنبال موفقیت‌های بیشتر نمی‌رود. پس اگر گاهی انگیزه خود را برای رسیدن به اهداف و خواسته‌های خود از دست می‌دهید، از موفقیت دور خواهید بود. افراد موفق همواره در تلاش‌اند این احساس را از خود دور کنند و در طی یک دوره‌ی طولانی به دنبال کسب موفقیت‌های بیشتر می روند.

به شریک زندگی خود تعهد بلندمدت دارید

برای رسیدن به موفقیت باید بتوانید روی نیازهای خود متمرکز شوید. افراد موفق به‌خوبی می‌توانند برای آینده‌ی خود برنامه ریزی کنند و به یک رابطه‌ی بلندمدت متعهد شوند. پس اگر چنین طرز فکری دارید، حتماً از یک زندگی موفق بهره‌مند هستید.

از زندگی خود رضایت دارید

اگر از وضعیت زندگی خود ناراضی باشید، بالاخره این احساس تلخ خود را نشان می‌دهد و در جایی بروز می‌کند. پس وقتی تنها هستید و در افکار خود غرق شده‌اید، این افکار ناخوشایند به سمت شما می‌آید و خودتان را مورد ارزیابی قرار می‌دهید، در این وضعیت آسیب پذیری بالایی دارید. افراد موفق در تنهایی خود هم لبخند روی لب دارند و از وضعیت خود راضی‌اند.

فرصت‌های خوب را تشخیص می‌دهید

برای رسیدن به موفقیت باید بتوانید فرصت‌های بهتر را تشخیص دهید. اگر به موفقیت رغبت داشته باشید، اهداف و خواسته‌های خود را تعیین می‌کنید و می‌توانید هر آنچه در زندگی برایتان مهم است را تشخیص دهید. اگر فرد موفقی باشید، حتماً این توانایی را دارید که شرایط خود را ارزیابی کنید و واکنش مناسبی از خود نشان دهید.

پس اگر این نشانه‌ها را در خود پیدا کردید، حتماً یک زندگی موفق و لذت بخش دارید. البته تعریف هر فرد از موفقیت متفاوت است، اما با توجه به این معیارهای استاندارد می‌توانید میزان موفقیت را در زندگی خود بسنجید.


منبع: یوکان

فوت و فن زندگی افراد موفق و رسیدن به هدف چیست؟

فوت و فن زندگی افراد موفق و رسیدن به هدف چیست؟

هدف افراد موفق در زندگی شان چگونه است؟
گاهی افرادی را می‌بینیم که در زندگی خود بسیار موفق هستند و در هر کاری وارد می‌شوند موفق می‌شوند
و سربلند بیرون می‌آیند.عوامل بسیاری دست‌به‌دست داده‌اند تا این افراد موفق شوند از محیط زندگی و طرز تفکر
و میزان فعالیت و..

ما می‌خواهیم در این مقاله یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت را بررسی کنیم
عاملی که باعث شده این افراد در بلندمدت موفقیت زیادی در زندگی خود کسب کنند
رعایت کردن این قانون باعث شده افراد هم هرروز در زندگی خود پیشرفت کنند و هرروز هم بر

اعتمادبه‌نفس و موفقیت آن‌ها افزوده شود.

عامل موفقیت چیست؟
عاملی بسیار ساده و پیش‌پا افتاده است
باید فعالیت‌های روزانه‌تان را با اهداف تان هماهنگ کنید
ورزش‌کار بدن‌سازی را در نظر بگیرید که می‌خواهد در مسابقات بدن‌سازی شرکت کند و قهرمان شود
این شخص باید رژیم خاصی را که تحت نظر مربی و تحت نظر پزشک تغذیه‌اش است را رعایت کند و

تمریناتش را به‌صورت کامل انجام دهد تا بتواند به موفقیت برسد.

اصول موفقیت در نزدگی

حالا فرض کنید این شخص هر سه یا چهار روز یک‌بار رژیم غذایی خود را بشکند و غذاهایی را

خارج از برنامه بخورد مثلاً پیتزا و ساندویچ بخورد و هرماه یک جلسه‌ی تمرینی را انجام ندهد.
به نظرتان احتمال موفقیت این فرد در رقابت قهرمانی چقدر است؟


افراد موفق اهدافشان را با برنامه‌ی روزانه‌شان در یک‌جهت قرار می‌دهند
اگر می‌خواهید به درامد اینترنتی برسید باروزی دو ساعت تلاش نمی‌توان به درامد اینترنتی مناسبی رسید

باید برنامه‌ی روزانه‌تان را طوری تنظیم کنید که در راستای هدف شما باشد.رسیدن به هدف مستلزم تلاش

و پیگیری و پشت‌کار است.
شما وقتی در یک روز طبق برنامه‌تان پیش می‌روید و درراه رسیدن به اهدافتان قدم برمی‌دارید هم بر

اعتمادبه‌نفستان افزوده می‌شود و هم باگذشت زمان به هدفتان می‌رسید.تنها راز این استفاده از این

مدل برنامه‌ریزی داشتن تعهد نسبت به انجام هرروزه‌ی کارهاست
باید هرروز،کارهایی را که شمارا به هدفتان نزدیک‌تر می‌کند را انجام دهید و خود را مسئول انجام کارهایتان بدانید
اگر فعالیت‌های روزانه‌تان را بر اساس اهدافتان تنظیم کنید
به‌طور خودکار بعد از گذشت مدتی به هدفتان می‌رسید.
می‌خواهید زبان انگلیسی یاد بگیرید؟
باید طوری برنامه‌ی روزانه‌ی خود را تنظیم کنید که مثلاً هرروز یک ساعت که دررفت و آمد هستید به

فایل‌های صوتی زبان گوش دهید.هر شب یک مقاله به زبان انگلیسی بخوانید،یک دوست پیدا کنید

که با او هر هفته چند ساعت مکالمه به زبان انگلیسی داشته باشید.
با این روش خودبه‌خود بعد از گذشت ۶ماه،شما پیشرفت شگفت‌انگیزی در یادگیری زبان انگلیسی را در خود

مشاهده می‌کنید.برای هر هدفی باید حاضر باشید بهای آن را بپردازید
بهای رسیدن شما به اهدافتان تمرین‌های روزانه و انجام دادن کارهایی برای رسیدن به آن‌ها است
باید بتوانید خود را برنامه‌ریزی کنید که برای رسیدن به اهدافتان قدم بردارید با این روش شما بعد از

هر موفقیت به موفقیت بعدی دست پیدا می‌کنید.رسیدن به اهدافتان به شما در زندگی احساس لذت

و اعتمادبه‌نفس فوق‌العاده‌ای می‌کنید.

فردی را فرض کنید که می‌خواهد خانه بخرد،در حال حاضر او هر درآمدی که به دست می‌آورد را خرج می‌کند

و در آخر ماه به پی پولی می‌خورد،این فرد باید برای خرید خانه مقداری پول پس‌انداز کند و درامد خود را

هم افزایش دهد.باید بتواند از هزینه‌های جاری زندگی‌اش کم کند، کم‌تر لباس‌های برند بخرد،از حراجی‌ها

خرید کند تا بتواند مبلغی را در خرید و هزینه‌ها صرفه‌جویی کرده است را پس‌انداز کند، باید هم‌زمان به دنبال

افزایش درامد خود باشد و بتواند درامد خود را افزایش دهد تا از اضافه درامد خود را هم پس‌انداز کند و وقتی

پس‌اندازش به‌اندازه‌ی خرید خانه رسید، با استفاده از وام مسکن و رهن دادن خانه بتواند خانه‌ای را بخرد.
اگر هدف این فرد خریدن خانه باشد و به زندگی خود به همان سبک قدیم ادامه دهد، به هدف خود نمی‌رسد
خلاصه کل مقاله بالا در یک جمله:
“به فردی تبدیل شوید که می‌تواند به اهدافش برسد”


منبع: علی محمدیان